۱۳۹۱ اردیبهشت ۶, چهارشنبه

اصل وراثت




به یک چیزهای جدیدی دارم ایمان می‌آرم

مثلی قدیمی هست که می‌گه، مارون کنند رودون کشند
یعنی هر چه گذشتگان کردند ما برمی‌چینیم
سال گذشته هم در این فکر غوطه‌ور بودم که ما تا جواب کرده‌های نسل‌های پیشین را هم حال چه با علم ژنتیک و یا
به واسطه‌ی کارمای خانوادگی خواهیم داد
که البته این اندیشه را مردی در ذهنم پدید آورد که در تابستان پیش و در چلک با او  و همسرش آشنا شده بودم
همسرش می‌گفت: 
در عدل خدا شکی نیست و هر چه ما می‌کشیم، نتیجه‌ی ستمی‌ست که نیاکان ما بر بشریت روا داشته‌اند
و مرد با تاکید این گفته را بر حسب آیات پردازش می‌کرد
و من چون خدا را بسیار فردی می‌دانم، خداوندی حاکم بر درون و برون زندگی هر یک از ما
بر اساس مقدار باور به ایشان و ..........
از دیروز اندیشه‌ای ذهنم را سراسر اشغال کرده
این‌که: خواهر بزرگم که سال گذشته ما را ترک کرد، سی سال پیش مبتلا به کانسر شد
بعد از جراحی و درمان رها شد
دختر همین خواهر ده سال پیش، زد و مبتلا به نوعی کانسر شد که از هر یک میلیون یکی درگیرش می‌شه
بعد از درمان نه تنها خوب شد الان هم دو بچه‌ی سلامت و سرحال داره
بعد هم پریا و امروز هم امیررضا
به تنها نتیجه‌ای که تونستم برسم برداشت از کشته‌های پدر است
بی‌شک خیرات اوست که نسل‌ش را بیمه کرده
خلاصه که در این دنیا خوب باشیم و خوبی کنیم که نسل‌های بعد هم باز پس می‌گیرند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...