۱۳۹۱ فروردین ۲۳, چهارشنبه

ناتوان ولی به تو دل گرم



اما بگم از امیر رضا
هنوز در کماست و زندگی در جریان
خواهرم با حس زهم‌پاشیده‌ی مادری، تلخی می‌کنه و دیگران را از اطرافش پراکنده کرده
دیگه هر روز کرور کرور آدم پشت در آی‌سی‌یو جمع نمی‌شن
گاهی تلفنی احوالش رو جویا می‌شم
در این مواقع اونی که روی تخته چیزی نمی‌فهمه و ما برای خاطر اونی می‌ریم
که اون بیرون ایستاده
و وقتی اونی که اون بیرون ایستاده ترجیح می‌ده هیچ‌کس نیاد تا خودش کل وقت را به تنهایی کنار بچه‌اش باشه
بهتره جمع عقب نشینی کنند
حال عمومی بد نیست
هوشیاری‌ش از 3 به 6 رسیده
صداهای اطراف رو می‌شنوه
گاهی دست یا پاش رو تکون می‌ده
با این‌حال هنوز در کماست
دکترا می‌گن وقتی بهوش بیاد تقریبا سمت چپ بدنش فلج خواهد بود
ولی نه فلج ناامید کننده
به گفتار درمانی و حرکت درمانی نیاز داره
خلاصه که از مردن خیلی بهتره
و این‌که این بچه هنوز زنده‌است
خوده معجزه است
اما این بازی شطرنج خدایی عجب حکایتی داره!!!

لحظه‌ی قصد

    مهم نیست کجا باشی   کافی‌ست که حقیقتن و به ذات حضور داشته باشی، قصد و اراده‌ کنی. کار تمام است. به قول بی‌بی :خواستن توانستن است.    پری...