۱۳۹۲ مهر ۱۶, سه‌شنبه

دیاگ سرخود



مرور دوباره پاک شده دیاگ واسته سیستم،حاجیت
یه پلی تو خونه زدیم و یه خورده خبر شنیدیم که لاکردار می‌مونه روز قیامت
نمی‌دونم این داش عزرائیل چه‌طو وقت می‌کنه ، سر سراغی از مریض مرضا بگیره؟
البته که چشمم کف پای همه مرضای اسلام، بلادور
ولی فکره دیگه، یهویی هولوپی می‌افته وسط 
تا چش کار می‌کنه، بمب و انفجار و عملیات تروریستی
آره داشتیم چی‌ می‌گفتیم؟
بعد از خبر، زدیم تو گوش مرور دوباره؛‌ ببینیم سی چی یهو ایی‌طور شد؟
یعنی شما تمام ایی ده سال همی‌قدری بزرگوار و باگذشت بودی نسبت به این آدم که هنوز این همه جا رو واسته خودش گرفته باشه؟
یه سرک کشیدیم.
 نه!! کو کجا؟ 
این‌جا که همه‌اش خالیه عامو
جخت مچ خودمون رو ریتی تی؛ این ترانه‌ی اوس ابی هم‌چینی زد و کانون مانون ما رو چپ کرد تو ده سال پیشا که پاک جو زده بودیم، نه که هنوز عاشق بلای جون‌مونیم!!!!!!!!!!! 
توبه توبه
امون از این ذهن بی‌پیر
حالا که هر چی می‌گردیم، نوچ. هیچ ایی خبرا نیست
نه که این ذهن مکار ما عادت کرده آویزون یه چی باشه؛ تا یکی رو می‌بینه می‌گرده پی علت 



من و قمری‌های خونه

    یک عمر شب‌های بی‌خوابی، چشمم به پنجره اتاق بود و گوشم به بیرون از اتاق. با این‌که اهل ساعت بازی نیستم، ساعت سرخود شدم.     ساعت دو صبح ک...