۱۳۹۲ آبان ۵, یکشنبه

کوچ نشینان



بگم از کشف جدیدم
پریا از وقتی رفت، زد به کار گریه و شیون و زاری و ما دیدیم این لاکردار تمومی نداره
تو این‌جا که بودی می‌خواستی سر به تن هیچ یک از ما نباشه
مام گذاشتیم به حساب ترک عادت و ترک خونه و ........... همونا که از همه‌اش فراری بود
اصولا همیشه از هر جایی که مجبور بود بمونه، فرار می‌کرد و جایی رو دوست داشت که باید به‌زور خودش رو درش جا می‌کرد
از جایی که ماجرا کشدار شد و اخبار صفحه‌ی فیسبوکش با احوالش برابری نداشت
شصتم خبر دار شده که:
نمی‌خنده که رومون زیاد نشه.
 نمی‌خنده که وقتی می‌گه موندم بی‌پول و باید برگردم. تو مجبور بشی به سلام و صلوات مایه تیله رو ردیف کنی که بمونه و ...................... اصلا 


موضوع امروزم پریا نیست




امروزم خطاب با رفتگانی‌ست که هنوز در روزهای خوب وطن جاموندن و به‌قدری این رفتنه به چشم‌شون اومده که خودشون پیش خودشون باور کردن، از باب ستمی که اون‌ها از باب رفتن و کندن کشیدن؛
  ما به ایشان بدهکاریم!
 
مام که این‌جاییم مشتی کرگدن پوست کلفتیم که با وضعیت موجود نه تنها حال می‌کنیم که،
اصولا اصرار داریم نگهش‌داریم و ما مسئول رفتگانیم
حیرتا
خب مام اگه می‌تونستیم لابد الان همگی با شما از اون‌ور آب به وطن نگاه می‌کردیم
اگه هنوز هستیم، نه برای این است که به قدر شما عذاب نکشیدیم یا شما بیش از ما.
اوضاع چنین است.
حالا شما رفته و ما مونده، اونم مثل جناب خر تا خرخره تو گل گیر
چرا فکر می‌کنید وقتی برمی‌گردید ایران هنوز باید همه غش و ضعف کنیم که شما آمدید؟
از گوانتانامو آمدی؟
تو که نیامده و باسن مبارک بر زمین نگذاشته هی داری همه رو تهدید می‌کنی: « من می‌رم. همین فردا دیگه تحمل این‌جا رو ندارم و ........ » چرا اصلا برمی‌گردی که دوباره این‌همه عذاب بکشی؟
ما در مشکلات خودمون گیریم. همان‌ها که شما ازش فرار کردید
من هم شب‌های با تو بودن را دوست دارم. 
اما نه من آدم سابق و نه تو همان رفیق گرمابه و گلستان‌ی
 قید یه خونه‌ی کوچیک جنگلی رو نمی‌تونم بزنم. طی یک ماه گذشته بیست دفعه در ذهنم فروختم و پس گرفتمش
چه‌طور بتونم قید ایران را بزنم؟

ما باور نداریم کسانی رفتند که بیش از ما عذاب می‌کشیدند
کسانی رفتند که جرات کندن و قصد آزادی و امکاناتش را داشتند و قید وطن و خاطرات خوب پشت سر و ............ را زدند و رفتند
ما هم فضای خالی شده‌ی زندگی از رفتن شما را با آدم‌های دیگه پر کردیم
و سال‌ها می‌گذرد و فاصله‌ها بیشتر خواهد شد

خدا برای کل ملت ایرون نخواد که نه گمانم بیش از دو سه میلیون نفری در ایران باقی بمونه

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...