به سیگار پک میزنم، روزهام رو میشکنم
با خط افق میرم و دقایقی همانجا گیر میکنم. دلم میخواست یهروز چشم باز کنم، یکی دیگه باشم
هرکسی جز خودم
چرا اینطور شد؟ دوباره پک عمیقی به سیگار و نگاهم سوار دود و در خط افق میره
باز خودم میپرسم: آخه چرا؟ چرا اینطوری میکنی با من؟ دیگه نمیدونم طرف حسابم ابلیس یا پروردگاره
بالاخره وقتی تو یهجا ساکنی و با دیگران ارتباطی نداری، ناگاه به خودت میآی میبینی، خیلی ها با تو کار دارن، خودت نمیدونی
بعد از خودم میپرسم، این باور من از جهانه؟
شکل جهانه؟
من سر از بد جایی درآوردم؟
خودم، خودم و اینجا آوردم
من اشکال دارم؟ چرا دردم میآد؟
چرا واکنش نشون میدم؟
چرا آدمم؟
مگه قرار بود از اول چی باشیم. همین آدم خطار کار بهقول گلی:« سیب خور» پناه میبرم بهتو
نکنه واقعا نباشی؟
یعنی ممکنه تو توهمم باشی؟
یا رویایی کودکانه که شبی زیر لحاف تاریک وحشت بهنام امنیت ساختمت؟
با خط افق میرم و دقایقی همانجا گیر میکنم. دلم میخواست یهروز چشم باز کنم، یکی دیگه باشم
هرکسی جز خودم
چرا اینطور شد؟ دوباره پک عمیقی به سیگار و نگاهم سوار دود و در خط افق میره
باز خودم میپرسم: آخه چرا؟ چرا اینطوری میکنی با من؟ دیگه نمیدونم طرف حسابم ابلیس یا پروردگاره
بالاخره وقتی تو یهجا ساکنی و با دیگران ارتباطی نداری، ناگاه به خودت میآی میبینی، خیلی ها با تو کار دارن، خودت نمیدونی
بعد از خودم میپرسم، این باور من از جهانه؟
شکل جهانه؟
من سر از بد جایی درآوردم؟
خودم، خودم و اینجا آوردم
من اشکال دارم؟ چرا دردم میآد؟
چرا واکنش نشون میدم؟
چرا آدمم؟
مگه قرار بود از اول چی باشیم. همین آدم خطار کار بهقول گلی:« سیب خور» پناه میبرم بهتو
نکنه واقعا نباشی؟
یعنی ممکنه تو توهمم باشی؟
یا رویایی کودکانه که شبی زیر لحاف تاریک وحشت بهنام امنیت ساختمت؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر