۱۳۸۴ مرداد ۲۱, جمعه

ازدواج و باران



ازدواج و باران

اگه بدوني چه هوايي است تهرون !!!!!ا
ماه , عاشق در به در كن . از تجريش به سمت جنوب پهلوي مي‌اومد , نور زرد چراغ‌ها از پس شاخه‌هاي در هم پيچ خورده چنارهاي يك در ميون مريض , خيابان پهلوي و انعكاس نور آنها روي آسفالت خيس از بارون , برف پاك كني كه با ريتم آهنگي كه مي شنوي ,در حركت است . ا

همه جور تصويري مي‌توان ديد , جز خشونت ! اصولا خشونت در پس ديوارها اتفاق مي افته .ا
****
ماشين هاي عروس , كه البته تعدادشان نسبت به سال‌هاي قبل خيلي كمتر شده در حركت به سوي دادگاه حمايت از خانواده .ا
گردو فروش ها و بساطشان كه پاي ثابت و سرقفلي خيابان هاي شهر هستند بخصوص تجريش و پهلوي .ا
*************
فكر مي‌كنم ديگه مردم جرات يا توان مالي ازدواج را , ندارند . شوخي نيست بايد سي چهل ميليوني چپت پر باشه تا بتوني , بري زنگ خونه مردم را بزني
زندگي هاي آزاد رواج پيدا كرده و جوان‌ها به توافق رسيدند كه هم‌ديگر را در بند نكنند . اينطور هر دو طرف تنها خواهند ماند .ا
قديم كافي بود گندش در بياد و خانم باردار بشه , شكر خدا با اين تكنو آلرژي كه ْآلرژي من داره روز به روز نسبت بهش افزوده ميشه , جاي هيچ نگراني نيست . به سه شماره , شتر ديدي , نديدي
*********
نتيجه اين مي‌شه كه در اين شب باراني زيبا تو ديگه در خيابان و زير باران كسي را نمي بيني . چون يه جايي زير يه سقفي براي
خودشون نون و ماستشون و مي خورند , با من و تو هم كاري ندارند .ا
راستي , جان من اين رضا صادقي قشنگ نمي‌خونه ؟؟؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...