عشق ممنوع
از زماني كه اين پدرخداوندگارمان در بارگاه عشق را ممنوع كرده
جماعت ذكور و اوناس همگي سخت با خماري و سستي عظيمي روبرو شده اند و انگيزه اي براي مقابل آينه رفتن ندارند .ا
در نتيجه بوي گند و نكبت بارگاه را گرفته و پدر خداوند و مادر ايزد بانو هم كه برويشان نمي آورند , چه فاجعه بزرگي را در دستگاه آفرينش مرتكب شدهاند .ا
...
دايي جان حافظ از شعر رفته و عمو جان نظامي از عشق !!!ا
الهه ونوس ترك مشاطه كرده و صد كيلو شده !!!ا
پسر عمه هركول ورزش نمي كند !!ا
......
تازه اينها كه چيزي نيست , از همه بدتر خورشيد هم مثل هميشه نمي تابد و ماه كم سو شده , لاله عباسي خميده و نرگس به آب نگاه نميكنه . ا
........
فقط سر در نمي آرم اين عشق كه اينهمه سازندگي و بالندگي در پي داره چرا همه جا كلامي ممنوعه ؟؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر