۱۳۸۴ مرداد ۲۴, دوشنبه

پنج و نيم هفته




با اجازه طايفه نسوان
اين تبار طايفه نسوان موجودات عجيبي هستند كه بايد براي فتح قلل قلبشون از ارتفاعي نزديك به ارتفاع هيمالايا برنامه ريزي كني , به پاي كوه كه مي رسي ارتفاع رعب آور است و بيمناك , اما كافي است ميخ اول را بكوبي و طناب را به آن بند كني ,به كوتاه زمان ممكن خودت را در قله اي مي بيني كه هر لحظه احتمال سقوط از آن هست .ا
****8
بخصوص اگر همزمان چند ميخ كوبيده بشه و تو بي خبر هم باشي , بي شك بزودي , ميخ كوب هاي ديگري هم سبز خواهند شد .ا
اول ماجرا اينطور شروع ميشود :ا
فكر نكني روز دوم مي توني اتاق خوابت را نشانم بدي , گفته باشم . اهل ازدواج و طوق لعنت هم نيستم . مرد جماعت هم ثنار برام ارزش نداره .ا
#######
هفته دوم باز به مرد ميگه :ا
خيلي عجيبه وقتي لمسم كردي انگار هزار ساله مي شناسمت . وگرنه امكان نداشت با تو بخوابم !ا
#######
هفته سوم : ادو روز جواب تلفن كج و كوله است و لحن خانم مضطرب , حرف هاي بين شايد و آيا و اما گفته ميشه و گاه هم حلقه اشكي كنار چشمش مي توان يافت در حاليكه بتو ميگه :ا
تو بابام و نمي شناسي , وقتي ميگه ماست سياهه نبايد بگي سفيده , چون همون سياهه . حالام اين خواستگار تازه , حسابي توجهش را جلب كرده , حالا تو ميگي چكار كنم ؟
#######
هفته چهارم :ا
من ديگه خسته شدم بالاخره نبايد اسم رابطه ما معلوم بشه ؟
در اين مدت هم ناگهان خانم از پس آفتاب و مهتاب با سبكي قدم آقا كشف ميشه و از در و ديوار عاشق دلخسته پيدا مي كنه كه تو را وادار به پذيرش نبردي عظيم خواهد نمود كه نهايتش مالكيت است و طوق لعنت !!ا
 
هفته پنجم :ا
در حاليكه اين هفته ها مرد زيركانه از دادن جواب تفره رفته , چند حالت داره . يا خر ميشه و با سر ميره تو هچل و يا يك سفر
كاري برايش پيش مياد و مجبور ميشه هر چه سريعتر خودش را گم و گور كنه !!!ا
يا مامان جونش از وقتي به سيب زميني مي گفته : ديب دميني شيريني دختر خواهر يا برادرش را براي آقا زاده ميل نموده .ا
يا زن با گريه و زاري ميذاره ميره و يا در دل ميگه : حالا نشونت ميدم . ا
چنان عاشقم بشي كه مامانتم ول كني چه به دختر خاله .ا
معمولا اين دست
ه بعد از يكسال با چشم گريون يا ميروند و يا آقا تشريف ميبره .ا
ممكن هم هست بگه : صبر كن , الان آمادگي ندارم وقت بده . ااين وقت از حالا شروع ميشه تا قيامت !!ا آقا كه مي دونه به زودي كاسه صبر خانم لبريز ميشه ,آينده نگري مي كنه و دو سه تا هم در آب نمك خيسانده .ا
##
گو اينكه خانم هم خيلي از دور نگري غافل نبوده . به هر حال تا لحظه اي كه باور داريم اين جا را مي خواهيم تحمل مي كنيم و منتش را به سر طرف دوم مي ذاره كه : بخاطر تو موندم !!!ا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...