خیلی احمقانهست که در بودن و حیات به ممات فکر کنیم
حقیقت فقط اینکست که جاریست. پیش رو یک سوال نه خیلی بزرگ، چیزی شبیه به الان
بهقول قدما، از کوزه همان تراود که در اوست
به یک مراسم رفتم
مراسم وداع. بعد از مدتها خودم را جای میزبان دیدم و دخترها نقش اولیها
نه تنها این مراسم را دوست ندارم. بلکه وصیت کردم. صحنة آخر باقی مانده را بدن یه آمبولانسی زحمتش رو بکشه ببره تفرش کنار ابوی گرام
خب از این یخ تر؟
تازه اگر راه داشت خرج پیک بادپا از آمبولانس هم کمتره. مبادا فردا ورثه ناراضی باشن
اما
همه اینا تمام؟
برام مهمه فکر نکنم ساده تر از یک سفر غیبتم عادی و پذیرفته بشه. اونموقع میفهمم همه عمرم را دادم به تباهی رفت
شیون زاری و سیاه که، نه. اما دو قطره اشک
اینا به قصد و اراده و سوییچ و هندل نیست
ماکروسافت هم هنوز برنامهای رو نکرده برای ایگنور عواطف
حداقل برابر مدعوین یاوهگوی سراپا تقصیر ، شهادت سالهای مادری، سهمم نیست؟
یعنی، اصلا زندگی نکردم؟؟؟؟؟؟
حقیقت فقط اینکست که جاریست. پیش رو یک سوال نه خیلی بزرگ، چیزی شبیه به الان
بهقول قدما، از کوزه همان تراود که در اوست
به یک مراسم رفتم
مراسم وداع. بعد از مدتها خودم را جای میزبان دیدم و دخترها نقش اولیها
نه تنها این مراسم را دوست ندارم. بلکه وصیت کردم. صحنة آخر باقی مانده را بدن یه آمبولانسی زحمتش رو بکشه ببره تفرش کنار ابوی گرام
خب از این یخ تر؟
تازه اگر راه داشت خرج پیک بادپا از آمبولانس هم کمتره. مبادا فردا ورثه ناراضی باشن
اما
همه اینا تمام؟
برام مهمه فکر نکنم ساده تر از یک سفر غیبتم عادی و پذیرفته بشه. اونموقع میفهمم همه عمرم را دادم به تباهی رفت
شیون زاری و سیاه که، نه. اما دو قطره اشک
اینا به قصد و اراده و سوییچ و هندل نیست
ماکروسافت هم هنوز برنامهای رو نکرده برای ایگنور عواطف
حداقل برابر مدعوین یاوهگوی سراپا تقصیر ، شهادت سالهای مادری، سهمم نیست؟
یعنی، اصلا زندگی نکردم؟؟؟؟؟؟
من رو قراره بندازنم تو اقیانوس بعدش یا یه رودخونه ای که به اقیانوس ختم میشه حتما
پاسخحذف