همیشه، همه چیز همون موقع اتفاق میافته که نه تنها منتظرش نبودی، بلکه حتی یادتم رفته
مثل وقتایی که منتظری
منتظر هر چی. یه نامه، یه زنگ تلفن، یه دیدار.................... اتفاقی نمیافته
به محض اینکه نگاهت رو از پنجره برمیداری و جا عوض میکنی، راهها باز میشه
انرژی انتظار از بتن سخت تره، فقط ارگانیک نیست که مشت پر کن و باور کردنی باشه
تو منتظر میشینی، خبری نمیشه. راه بند اومده. ماشین پنچر کرده ، کار پیش میآد و ....................... هر چی دوست داری پر کن. فقط فراموش نکن همیشه مردم در گفتن علت تاخیر صادق نیستن. مثل یه جور کرم
خلاصه که خواستم بگم انتظار بد دردیه.
ولی بد تر از اون. منتظر کسی نبودنه
مثل احوالات نباتی و کنونی من
نه زنگ
نه خبر
نه آدم زنده
زندگی تمام هیجانش رو از دست داده و من باید بگردم دنبال یک کدو قلقله زن
در راه ندیدی پیر زن؟
داره خودمم باورم میشه، یه چیم شده
مثل وقتایی که منتظری
منتظر هر چی. یه نامه، یه زنگ تلفن، یه دیدار.................... اتفاقی نمیافته
به محض اینکه نگاهت رو از پنجره برمیداری و جا عوض میکنی، راهها باز میشه
انرژی انتظار از بتن سخت تره، فقط ارگانیک نیست که مشت پر کن و باور کردنی باشه
تو منتظر میشینی، خبری نمیشه. راه بند اومده. ماشین پنچر کرده ، کار پیش میآد و ....................... هر چی دوست داری پر کن. فقط فراموش نکن همیشه مردم در گفتن علت تاخیر صادق نیستن. مثل یه جور کرم
خلاصه که خواستم بگم انتظار بد دردیه.
ولی بد تر از اون. منتظر کسی نبودنه
مثل احوالات نباتی و کنونی من
نه زنگ
نه خبر
نه آدم زنده
زندگی تمام هیجانش رو از دست داده و من باید بگردم دنبال یک کدو قلقله زن
در راه ندیدی پیر زن؟
داره خودمم باورم میشه، یه چیم شده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر