از بچگی خیلی تمرین کرده بودم فقط متوجه نکاتی بشم که به نفع منه. مثل شنیدن یا نشنیدن فریاد خانم والده که اسم منو صدا میزد. از جهت و شدت ریشتر میشد فهمید، جواب بدم . یا اصلا به روی خودم نیارم چیزی شنیدم
میدان مبارزه رینگ خانموالده و تا امرووز که به یمن برکت، این پدیدة نوردیدة نوظهور اینترنت، سر کوچهمون از راه خط، میفهمم کی بشنوم و کی آنتن ندم
خلاصه که به خودمون اومدیم و یه پا اینکاره شدیم
اما بعضی را دیدی؟
عجب روی سفتی دارن! به طور یومیه هرچی بگی نمیشنون ولی ربهر میپرسن، با من بودی؟
اینی که گفتی منظورت به من بود؟
گاهی اصلا روم نمیشه تو چشم طرف زل بزنم و بگم آره. دلبندم. اگر با تو نبودم. با کی بودم؟
کمی دلنازکی و لب برچیدن. تو میگی الحمد.... خلاص شدم
میره از کوچه پشتی برمیگرده. به خودت میآی میبینی دستش رو لب پنجره آشپزخونه گذاشته و داره بهت میخنده
گاهی هم روم میشه.
هم حال میکنم که روم بشه.
پرونده زود بسته میشه و توقف بیجا هم مانع کسب نمیشه
اما طرف حالیش نمیشه و تو مجبوری کمی نرمش لب برچیدن براش تجویز کنی تا لب و لوچة قهرش حسابی سفت بشه
میدان مبارزه رینگ خانموالده و تا امرووز که به یمن برکت، این پدیدة نوردیدة نوظهور اینترنت، سر کوچهمون از راه خط، میفهمم کی بشنوم و کی آنتن ندم
خلاصه که به خودمون اومدیم و یه پا اینکاره شدیم
اما بعضی را دیدی؟
عجب روی سفتی دارن! به طور یومیه هرچی بگی نمیشنون ولی ربهر میپرسن، با من بودی؟
اینی که گفتی منظورت به من بود؟
گاهی اصلا روم نمیشه تو چشم طرف زل بزنم و بگم آره. دلبندم. اگر با تو نبودم. با کی بودم؟
کمی دلنازکی و لب برچیدن. تو میگی الحمد.... خلاص شدم
میره از کوچه پشتی برمیگرده. به خودت میآی میبینی دستش رو لب پنجره آشپزخونه گذاشته و داره بهت میخنده
گاهی هم روم میشه.
هم حال میکنم که روم بشه.
پرونده زود بسته میشه و توقف بیجا هم مانع کسب نمیشه
اما طرف حالیش نمیشه و تو مجبوری کمی نرمش لب برچیدن براش تجویز کنی تا لب و لوچة قهرش حسابی سفت بشه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر