اول بگم: این از محصولات، بیوقتة باغ ماست که در فرهنگ دهخدا طالبی نام گرفته
و به زبان سرخپوستی، پنج طبقه آویزان در هوا
یه چیزی بود قدیمیها میگفتن و چه حکیمانههم بود. البته که خیلی درست یادم نمونده. ولی حتما حکیمانه بوده
با یه کیشمیش، غش میکنه؟
سردیش میکنه؟
مست میکنه؟
پاسخ صحیح، گزینة سوم
حال، منم بدون احتساب، ابر و باد و مه و خورشید و فلک یه چیزی تو همین مایههاست
صبح با دلهره شروع میشه، ظهر کمی مثل گربه نره تو آفتاب پاییزی ولو میشه و شب از وحشت قلبم داره میآد تو دهنم
نمیدونم وحشت از چی. گو اینکه اگر بقچه رو باز کنم کلی درش وحشتهای سرکوب شده دارم
شاید اینا میخواد یهو بریزه بیرون؟
شاید باید بشینم و به تکتکشون نگاه کنم و یا برم تو بیابون و با آخرین صدا فریاد بزنم؟
نمیدونم چرا انقدر تندتند شب و روز میشه؟
تا میآی به خودت بجمبی عصر و شب از وحشت یه پایان و یه آغاز دیگه شونصد و بیست و یک هزار قرص و حیل شاید بشه خوابید
از ترس فردایی که چشم نبسته شروع میشه و تو باید مثل آدم ماشینی به سمت تکرار از تخت جدا بشی
آقا ، جون مادرتون
البته با گرامیداشت و قدر دانی از مقام و منزلت مادران گرام
یکی یه دعای معجز برای من بکنه
و به زبان سرخپوستی، پنج طبقه آویزان در هوا
یه چیزی بود قدیمیها میگفتن و چه حکیمانههم بود. البته که خیلی درست یادم نمونده. ولی حتما حکیمانه بوده
با یه کیشمیش، غش میکنه؟
سردیش میکنه؟
مست میکنه؟
پاسخ صحیح، گزینة سوم
حال، منم بدون احتساب، ابر و باد و مه و خورشید و فلک یه چیزی تو همین مایههاست
صبح با دلهره شروع میشه، ظهر کمی مثل گربه نره تو آفتاب پاییزی ولو میشه و شب از وحشت قلبم داره میآد تو دهنم
نمیدونم وحشت از چی. گو اینکه اگر بقچه رو باز کنم کلی درش وحشتهای سرکوب شده دارم
شاید اینا میخواد یهو بریزه بیرون؟
شاید باید بشینم و به تکتکشون نگاه کنم و یا برم تو بیابون و با آخرین صدا فریاد بزنم؟
نمیدونم چرا انقدر تندتند شب و روز میشه؟
تا میآی به خودت بجمبی عصر و شب از وحشت یه پایان و یه آغاز دیگه شونصد و بیست و یک هزار قرص و حیل شاید بشه خوابید
از ترس فردایی که چشم نبسته شروع میشه و تو باید مثل آدم ماشینی به سمت تکرار از تخت جدا بشی
آقا ، جون مادرتون
البته با گرامیداشت و قدر دانی از مقام و منزلت مادران گرام
یکی یه دعای معجز برای من بکنه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر