۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه

دو شیفته



غیبت داشتم؟ بله
شرمنده، یه خروار کار ریخته سرم و منم که همیشه زن و مرد خونه باهم
صبح تا ظهر یه شیفت مادری می‌رم، از بعداز ظهر می‌زنم جاده‌ خاکی، نان آور خانواده و آخر شب در نقش، میت ایفای نقش می‌کنم
تا چشمم هم درآد، اگه مثل آدم شوهر می‌کردم الان در سن بازنشستگی هنوز صد دوی صدتا یه غاز نمی‌زدم
برای سه شاهی دراومد
اوه گفتم دراومد
بگم از همسایه‌های تازه‌ام، مال ناف ناف تهرون و همون ورژن مورد نظر حوض بی‌‌بی و گلدونای شمعدونی
اما در سن نزدیک‌تر به من تا تاریخ و تاریخچه
قدمشون مبارک باشه
خلاصه که این مدت کارایی کردم که هرگزبه خواب هم نمی‌دیدم، از رنگ کردن نرده‌های راه پله بگیر تا نرده‌های پل صراط
بد هم نبوده
ای خوب بود. یعنی زوری بد نبود
این کشف تازه منه
وقتی خیلی پریشون و پراکنده‌ام بهتره کار جدی نکنم که به تمرکز نیاز داشته باشم
در نتیجه فهمیدم بهتره از صبح تا ظهر کار یدی بکنم، از ظهر که تازه بیدار می‌شم و خودم را پیدا می‌کنم، تصمیمات فکری
نتیجه نشون داده صبح‌ها به هیچ وجه آدم مالی نیستم و عقل و شعور درست و درمونی ندارم
چه کنیم؟
اگه بنا باشه دوسال دیگه همه چیز تموم بشه، بذار مال ما در حین کار تموم بشه که کمتر فکر کنیم و غصه بخوریم که دنیا داره تموم می‌شه و مام که طبق سنوات گذشته آخرش هیچی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...