چی میشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره
چی میشه این فاصله، ما رو تو خواب جا بذاره
من که اینجوری باهاش آشنا شدم
جان مریم، چشماتو وا کن
سری بالا کن
دراومد خورشید
محمد نوری، خوانندهی خاطرات خوب کودکی هم خوشبحالش شد و جهان را ترک کرد
روحت شاد، همانگونه که به وجدمان آوردی
جانت آزاد
یادت همیشه سرشار و سبز
به سبزی سبزی شالیزار در بهار
.
.
باز دوباره صبح شد، من هنوز بیدارم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر