۱۳۹۳ آذر ۱۳, پنجشنبه

لنگه دمپایی




بشمرم؟
قابل شمارش نیست
هفته‌ی پر فشاری سپری شد
اگه نبا باشه مداوم در اتاق زایمان باشیم،
 وای خدا یک‌دفعه مارو سزارین کن، بل‌که خلاص شدیم؟
یه آیه‌ای هست که می‌گه: من به نزدیک‌ترین راه شما رو صید می‌کنم
کلی سال رفت تا فهم کردم همین یک جمله، یعنی چه؟
اول که فهمیدم منظور از نزدیک‌ترین، بی‌شک نقاط ضعف ماست
بهد گفتم: ببین من نوکر پدرتم. تو هر چی اراده کنی من از خودم برمی‌دارم
هر مدل خواستی آماده‌ی صیدم
اما
من یک نقطه ضعف دارم و لطفن باهاش کاری نداشته باش
بعد داستان‌ها پریا و ..... تا وقتی که داشت می‌رفت سر از پا نداشتم که:
پریا دیگه بیمه شد. از شرم خلاص شد. دیگه سایه‌ای از من به دنبالش نیست
و دیگه در پناه خدا سلامت ادامه خواهد داد 
ولی از جایی که این ماجرا مثل بند نافی نامرئی همیشه پا برجاست و تفاوتی نداره
پریا کجا باشه
تنها موضوع اینه که هنوز با ارقام آزمایشات دوره‌ای و سی‌تی و .... فلان
من می‌رم اون دنیا و برمی‌گردم
روزهای اخیر به همین شکل سپری شد
یعنی روز مزبور از صبح وسطرینگ بودم
از یه جایی درونم پر از آرامش بود و باور داشتم، به‌من مربوط نیست
داستان پریاست و زندگی و حتم دارم هیچی‌ش نیست
اما بگم از منه مادر
مگه می‌شه با این همه تشخیص و تردید و .... هیچی نباشه؟
تو الان ناراحتی. فقط گرمی حالی‌ت نیست. من جای تو بودم خودم رو می‌کشتم
به جدم قسم اگه دروغ بگم . همین پریروزا دو سه بار مچ‌ش رو گرفتم که داشت به گوشم می‌خوند:ژ
مگه یه آدم چه‌قدر تحمل داره؟ چه‌قدر می‌تونه واکنش نده و ...... وای بیا بپریم از همین‌جا پایین
به همین سادگی این ابلیس ذلیل مرده هولت می‌ده پایین و تو باور داری، خودت پریدی
بعد از ظهر بود که خبر داد:
دکتر گفت . همه چیز آرومه ..... و منم هیچی‌م نیست و سالمم
با قطع تماس لنگه دمپایی رو برداشتم تا یه خدمتی از این ناکس حراف برسم
طبق معمول نبود

۱ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...