بشمرم؟
قابل شمارش نیست
هفتهی پر فشاری سپری شد
اگه نبا باشه مداوم در اتاق زایمان باشیم،
وای خدا یکدفعه مارو سزارین کن، بلکه خلاص شدیم؟
یه آیهای هست که میگه: من به نزدیکترین راه شما رو صید میکنم
کلی سال رفت تا فهم کردم همین یک جمله، یعنی چه؟
اول که فهمیدم منظور از نزدیکترین، بیشک نقاط ضعف ماست
بهد گفتم: ببین من نوکر پدرتم. تو هر چی اراده کنی من از خودم برمیدارم
هر مدل خواستی آمادهی صیدم
اما
من یک نقطه ضعف دارم و لطفن باهاش کاری نداشته باش
بعد داستانها پریا و ..... تا وقتی که داشت میرفت سر از پا نداشتم که:
پریا دیگه بیمه شد. از شرم خلاص شد. دیگه سایهای از من به دنبالش نیست
و دیگه در پناه خدا سلامت ادامه خواهد داد
ولی از جایی که این ماجرا مثل بند نافی نامرئی همیشه پا برجاست و تفاوتی نداره
پریا کجا باشه
تنها موضوع اینه که هنوز با ارقام آزمایشات دورهای و سیتی و .... فلان
من میرم اون دنیا و برمیگردم
روزهای اخیر به همین شکل سپری شد
یعنی روز مزبور از صبح وسطرینگ بودم
از یه جایی درونم پر از آرامش بود و باور داشتم، بهمن مربوط نیست
داستان پریاست و زندگی و حتم دارم هیچیش نیست
اما بگم از منه مادر
مگه میشه با این همه تشخیص و تردید و .... هیچی نباشه؟
تو الان ناراحتی. فقط گرمی حالیت نیست. من جای تو بودم خودم رو میکشتم
به جدم قسم اگه دروغ بگم . همین پریروزا دو سه بار مچش رو گرفتم که داشت به گوشم میخوند:ژ
مگه یه آدم چهقدر تحمل داره؟ چهقدر میتونه واکنش نده و ...... وای بیا بپریم از همینجا پایین
به همین سادگی این ابلیس ذلیل مرده هولت میده پایین و تو باور داری، خودت پریدی
بعد از ظهر بود که خبر داد:
دکتر گفت . همه چیز آرومه ..... و منم هیچیم نیست و سالمم
با قطع تماس لنگه دمپایی رو برداشتم تا یه خدمتی از این ناکس حراف برسم
طبق معمول نبود
خدارو شکر که همه چیز آرومه./ح
پاسخحذف