۱۳۹۴ مرداد ۳, شنبه

کرم چاله‌ها



دانلود فیلم Interstellar
هزار سال بود که فیلمی این‌چنین جاذبه نداشت که تا چهار صبح بشینم نگاه کنم
البته جذابیت فیلم بی‌حکمت نبود
همه‌اش رو می‌فهمیدم و دقیق می‌دونستم چی به چیه
زیرا بابت کتاب بهابل یکی دو سالی سر از اخترفیزیک و سیاه‌چاله‌ها و ..... درآورده بودم
بخشی از کتاب مربوط به همین داستان زمان و کرم چاله‌ها بود
منم برای خودم به یک فرضیه رسیدم
و با این فرضیه‌  ته داستان متفاوت می‌شه
زیرا، هنگامی که یک سیاه چاله به سپید چاله‌ای متصل می‌شه تشکیل کرم چاله رو می ده
و اگر من واردش بشم، سرعت بالای نور موجب می‌شه به کل تبدیل به انرژی یا بسوزیم و نابود بشیم
البته هاوکینک سایر اساتید چنین می‌گن
اما باور من از تله پورت سخن می‌گه
یعنی با ورود تبدیل به انرژی می‌شیم و در نهایت هنگام خروج، انرژی مجدد تبدیل به ماده می‌شه
همون روشی که در پیشتازان فضا می‌دیدیم
تبدیل ماده به انرژی و بعد بازگشت ماده از انرژی
انری به ماده 
چیزی شبیه تله پورت
به علاوه این‌که باور کردم سیاه‌چاله‌ها صرفن در فضا موجود نیستند و چه بسا در همین زمین هم بسیار باشه
برخی می گن: گیت
اما از جایی که فهم من از جانب ادراک و تجسم ماجرا به دست می‌اد
علمی و قابل ارائه نیست
درست مانند تعریف لوح محفوظ که همان تونل زمان معروفه
خلاصه که همشهری گرام دستت درد نکنه
از اون فیلم‌هاست که چند باری باید نگاهش کنم  
سی‌ این که  شدیدن مدرک هستم
امور رو درک و بعد فهم می کنم
یا به لطف ذهن تجسمی‌م وقتی هر داستانی به تصویر در می‌اد
می‌تونم بفهم‌مش
و ذهن‌م کلمه‌ای و حرفی عمل نمی کنه
تصویری ساخت و ساز می‌کنه
باز هم تشکر

۴ نظر:

  1. ببخشید میتونم بپرسم بهابل یعنی چه ممنون می شم

    پاسخحذف
  2. اسم یک موجود غیر ارگانیک بود

    پاسخحذف
  3. سلام از همین نزدیکی ها - از میان همین هوای گرم و دود آلود - چند واحه این طرف تر- به لطف فیلترشکن کافر :)))
    ... همون طور که گفتین از اونهاست که باید چند بار دیدش - جنس اصل اصل بود - مخصوصا اون لحطه ایی که از لابلای تار های نور و زمان با گدشته ارتباط گرفته بود - میخ کوب شده بودم-
    امروز با یک دوست قدیمیه از محبس درآمده رفته بودم خیابون گردی سمت جمهوری و منوچهری - بوی دود گرفتم از بس این خیابون ها رو پای پیاده ظل گرما گز کردم.... :)))) جاتون خالی :)

    پاسخحذف
  4. مواقعی که بیش از یک هفته شمال ماندن به تهران برمی‌گردم، از نزدیکای کرج و از اون‌ور هم اطراف آبعلی سرم درد می‌گیره و چیزی جز بوی دود و سرب نمی‌فهمم
    دست راست شما اون‌ور آبی‌ها هم زیر سر ما که پاتون به وطن نرسیده شروع می کنید به فریاد و واویلا
    چنی که آدم فکر می‌کنه، سی چی زنده مونده
    به‌قول سوته‌دلان: جوون برزخ کن
    پریا نرسیده زد تو برجک‌مون که ای داد و ای بی‌داد این چه هواییه؟
    خب ما هم اگر بانو ایران رو ترک کنیم، چی می مونه از وطن
    راستی
    خیر مقدم
    خوش آمدی
    اما خیابون منوچهری یه جایی‌ست که من به دنیا نمی دم‌ش
    حتا لاله‌زار از ریخت افتاده که به من می‌گه: این شهر همیشه جنگیده تا سرپا بمونه
    درمورد اون صحنه که بگم: منم کلی هیجان‌زده شده بودم
    حسی شبیه لحظاتی که در خواب می‌بینم و به وقت رویتش در بیداری با خودم فکر می‌کنم
    یعنی من‌ه اختری الان یه جا این‌جاهاست و داره این صحنه رو می‌بینه؟ بعد می‌گردم دنبال نشانه‌هایی از خودم که در گذشته در این لحظه بودم

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...