۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

از سرچشمه تا سرچشمه



ماهی آزاد وقتی از زادگاهش می‌کنه و در جریان آب می‌ره، نمی‌دونه چه پیش رو داره
بس‌که خام و بچه‌است.
او هنگام حرکت از تورهای ماهیگیری، از خرس‌ها از هزاران هزار
چیزی نشنیده،
رودخانه رو پی می‌گیره و به عشق زندگی با جریان می‌ره
این‌که از هر هزار ماهی فقط ده تای اون‌ها از سفر سخت زندگی به سر منزل برمی‌گردند هم بخشی از اقتدار و راهی‌ست که در زندگی طی می‌شه
برخی در همان کوچکی شکار می‌شند و برخی هم در اقیانوس
هر جا که باشند
ماهی آزادند
خرس کنار مسیر رودخونه می‌رفت، ماهی بر سطح آب جستی زد. خرس پرید و ماهی رو یک لقمه چپ کرد
و ماهی هنوز تکون می‌خورد
حالا تو فکر می‌کنی کی مستوجب مجازات باشه؟
خرس یا ماهی که بی‌موقع جست زده بود یا رودخانه را که ماهی باور کرده و با جریانش رفته و زندگی کرده بود؟
عجب دنیای بی‌رحمی
طفلی خرس که عاشق ماهی‌ست
بیچاره ماهی که خوراک خرس است
هر جا که برند ، جبر اون‌ها می‌گه؛ باید مسیر رودخانه را در جهت عکس برگردند، آبشار را سربالا برند تا دوباره بعد از این همه سختی و مشقت
به زادگاه، جایی که از مادر جدا شدند
جایی که طی سفر نبود و می‌دونستند باید به اون برگردند
جایی که سرچشمه بود
از سرچشمه تا سرچشمه
از من تا من
از سفر من تا خدا
سرچشمه یعنی همین دیگه؟
باید زلال بهش برگشت، با خواستی قوی و پر اقتدار
باوری دور ازتصور
از سرچشمه تا سرچشمه


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...