۱۳۸۶ مهر ۱۹, پنجشنبه

علی مونده و حوضش



قابل توجه مادران گرام نمونه
دلم می‌خواد حسابی زار بزنم
یک عمره خاک خونة پدری پاگیرم شده و هنوز بعد از هزار سال تجرد و تاهل نتونستم چهارتا کوچه اون‌ور تر برم
یعنی جرات ندارم. اینجا هزارساله محل منه. خیابان بهار شمالی نازنین با درخت‌های چنار معروفش که صبح تا شب دارن دم گوش هم غیبت اهل محل را می‌کنند
کسبه اضافه شدن که عوض نشدن. هنوز ماست در تصاویر من داخل کاسة گلی و نان تافتون همان نان لطیف قدیمی است. با یک خرید کوچیک آمار همه اهل محل دستت میاد و نمی‌فهمی چقدر تنهایی. مثل یک خانوادة خیلی بزرگ
اما این بچه‌های این‌ دوره. چه شهامت‌ها که ندارند
خب این‌هم از دومی که به‌سلامتی خونه دار و مستقل شد. پدرسوخته‌ها زودتر که ما هنوز آب و رنگی داشتیم به‌فکر این استقلال طلبی نبودند و دایم ازما آویزان بودند. حالا که معنای استقلال + خونة خالی را دریافتند. وقتش شده من برم دنبال آرزوهام بگردم. ولی دیگه کدام آرزو؟
چه وقت؟
من حتی وقتم به تهییه لیست آرزوهام نمی‌رسه. چه به اینکه تجربه بشه
شانزده سال عمری که
در آرزوی مادر نمونه شدن، به تنهایی گذشت
این تاج و رخت از آن شما باد
که مرا همین بی‌نامی خویش کافی است
ما
را
بس

۲ نظر:

  1. mobark ast enshala

    hala ba tanhi va ba on cheezy ke dary hal kon babnoo jan

    hala in zar zadan to bary chee hast?
    jadi jadi banoo jan shodeh to peyadeh jay beri? age narfti emtahn kon,

    ino behsh migan sikel zendgi banoo jan, haminey hast ke hast che bekhaim che nakhahim

    پاسخحذف
  2. منظورم از اون شعر دقیقا همین بود که نوشتی..وگر نه زیادم زار نمیزنم..فقط حقیقت تلخه!

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...