۱۳۸۶ مهر ۱۴, شنبه

منه حیوونیه بی‌گناهه بیچاره


قوانینی در کائنات حاکم به سرنوشت انسان است که حتی فکرش را هم بلد نیستیم. اما، با کمی توجه به زندگی و حدوثی که درش گاه و بی‌گاه واقع می‌شه و یا مکررات حرص در بیار
به برخی اسم بدشانسی و یا بدبختی و مشابهات بی‌نهایت می‌دیم و خودمون را کنار می‌کشیم
از یک سوراخ انقدر گزیده می‌شم تا گزیده دونم در میاد رو به موت که می‌رسم تازه رد پای خودم را پیدا می‌کنم
کفش‌هایم کو؟
شاید به قدر ماه‌های همه عمر این جمله را گفتم. شاید به قدر همه دلنازکی‌ها و رنجیده‌گی‌ها، انقدر " سه کاری " را تکرار کردم تا فهمیدم، بابا بی‌خیال. این راه نه برای تو است و نه نیاز تو
اما ذهن منو به چالش می‌کشونه تا باز باهاش مواجه بشم. در این آیندوروند ناگاه و ناکام من می‌مانم. این وضع انقدر تکرار می‌شه تا زوری حالیم بشه، درس این تجربه یعنی این. شاید تو بهش دیگه احتیاج نداری؟
آگاهیش را بردار و داستانش را ببخش و رها کن
قدیم‌ها ، فقط آدم‌های متقلب و کلاهبردار سر راهم سبز می‌شدن. هربار وارد بازی می‌شدم. پوستم و می‌کندن و تمام می‌شد
به شانسم لعنت می‌کردم که چرا فقط این ژانگولرها سهم من می‌شه؟
در نتیجه در ظاهر همیشه حیوونی بودم.
تا وقتی مچ خودم رو گرفتم
غرور "من" دوست داشت براش به آب و آتیش بزنند! زیر پنجره گیتار زدن و من گلدان انداختن. چه حماقت‌ها
وقتی تو ریگی به کفشت نیست و به قاعده به عدد روزگار خودت میای. چه دلیلی داره دنبال سگ محلی من راه بیفتی؟ میگی " ..... " فکر کرده کیه. میری دنبال کارت
اما
اونی که دنبال هدفی غیر از آرامش حضور بود. از در دیوار بالا می‌آمد تا بالاخره از هر سوراخی شده به حریم بخزه
اون می‌شد مرد رویاها. به دوشماره یا طرف متاهل از آب در می‌اومد. یا کلاهبردار حرفه‌ای و بعضی هم تازه کارهای راحت طلب که پی جن چراغ جادو می‌گشتن
من از من فقط می‌خوردم. از وقتی راز برملا شد. دیگه حقه‌بازها از راهم جمع شد

۲ نظر:

  1. یاحق

    ...
    یه وقتایی انگار باید سکوت کرد و یه گوشه خزید
    با اجازه خانوم تلخ تلخ

    پاسخحذف
  2. banoo janam salam

    aya shodeh be vaghayt tavajoh konim, na khod ro mahkom konim va na digary ro.

    azizam mozoo tabyat hast ,tabyat ro ke nemshe bahsh jangid, koja donbal madine fazle migardim? va aya madine fazle vaghan mani dareh,in yak khiyal hast,in nazar man hast , eshgh o ensaf o sharf o akhlagh dar in donya faght yak kalme hast ke ba chand harf dorost shode , to ,man va khayli hay dige moshkely nadarim, moshkel khode tabyat hast, hal in tabyat che mani mide bayd roosh fekr kard.
    az divo dad maloolam o ensanam arezoost,in ensan kojast ke be chesham ma nemyad , to begoo

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...