۱۳۸۶ آبان ۶, یکشنبه

باز من و باران با ترانه


بعضی چیزها اصولا برای ذات من نیست. اول از همه غمبرک ساختن
خب حوصله‌ام سر می‌ره برای چیزی که اصولا در قوانین من قرار نیست جایی داشته باشه. پس مجبورم زنده باشم، نه اینکه فقط زندگی کنم. آدم زنده یعنی بتونی آزادانه شادبودن را در زندگی تجربه کنی
من هستم چون روزی خواستم به دلیل اهدافی اینجا باشم و این همان نقطة پرشی است که من برای صحنة زمین انتخاب کردم. هدف می‌گه
زندگی در شادمانگی در عین انسان خدایی
همان قانون اول یا همان تجربة بهشت که به خاطرش به زمین آمدیم
آمدم دوباره نفس بکشم و در میان نفس‌ها بوی محبوب شب را حس کنم
نوازش نسیم را که در این فصل پوستم را حال میاره
برگشتم تا دوباره عاشق باشم
آنقدر عاشق تا عشق خودش با این نشونی پیدام کنه
من هستم
نفس می‌کشم
من در بهشت
برای انسان خدایی خواهم زیست با تو
با او با همه
در عشق

۳ نظر:

  1. خوبه...
    غنچت داره گل میده ...
    و من..این وسط از نوشته یه تو به طرز خفنی باقلوا هوس کردم از اونا که یه عالمه شیرینه!!!!

    صبح تو داره سپیده میزنه....
    بیدار بمون و نگاه کن....قشنگه:):):)

    پاسخحذف
  2. salam khale :x
    bimarefati mano bebakhsh ke kheili vaghte nayomadam inja :x
    delam barat tangide :*
    inshalla hamishe shad o toopool bashi :x

    پاسخحذف
  3. آدم زنده یعنی بتونی آزادانه" شادبودن را در زندگی تجربه کنه"
    تعبیر زیبایی است.ا

    پاسخحذف

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...