۱۳۸۶ دی ۱۲, چهارشنبه

باز سازی


نفرات خانواده در سه نسل کنار هم در تناسبی زیبا قرار داره و من احساس تنهایی نمی‌کنم
واقعا من این موج را به سمت زندگیم کشیدم؟
یادت هست؛ شب‌هایی که از هراس صبح بی‌تکلیف می‌ترسیدم به بستر برم؟
حالا کمتر می‌شه خوابید. ساعات دارو مانع از خواب ممتد و من از پرستاری و عشق خسته نمی‌شوم
از صبح مهمان‌ها در آمد و شد و من میزبان این گروه گروه مهمان
یادت هست؛ سفر چلک. آمدم که دوباره خیلی زود برگردم. این معنای واقعی زندگی است
ما هیچی نمی‌دانیم
چی فکر می‌کردم، چی شد
دیدی چه ساده دیگران را قضاوت می‌کنیم. حکم می‌دیم و اجرا می‌کنیم؟ در جهانی که ما از هیچ چیز آگاه نیستیم. حتی از حقیقت خود و این سفر مجهول. چه جای داوری مردم
نمی‌خواستم خانواده‌ام این‌گونه با هم باشند


۱ نظر:

  1. هر جا که درد ورنجی هست... براتون آرزوی صلح و صفا و آرامش میکنم

    هر حا که اجساس عدم اعتماد به نفس دارین ..من براتون آرزوی قوت قلب و جرات و اعتماد به نفس در تواتایی انجام اون کار رو میکنم
    هرجا که احساس خستگی و درماندگی کردین ...من براتون آرزوی صبرو تحمل و قدرت دوباره میکنم

    هر حا که احساس ترس و وحست داشتین.....من براتون آرزوی عشق و امید و شهامت میکنم

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...