یه روز انگشتام رو برای اولین بار دیدم، نمیدونستم چی هستند یا اینکه تک تک اینها مجموعة من هستند
خیلی سال گذشت تا فهمیدم همه دستها و انگشتها مثل هم نیستند
چه به اثراتی که از خود به جا میگذارن چه از قد و شکل و اندازه
گاه شیش انگشتی و چار چنگولی. گاهی تنها با اشاره یک انگشت میشه دنیا را زیرورو کرد
اما موضوع مهم تر از کشف یک انگشت است. کشف رازی که هر یک از ما درون خود حمل میکنیم. رازی به وسعت همه طول و عرض زندگی
رازی که از بزرگی در باورمان نیست که در درون باشه و همیشه در بیرون جستجو میکنیم
رازی به نام خدا
زندگی
دلیل آمدن، شدن، بودن، رفتن
راز من. راز تو. راز هر یک از ما که سخت دور افتاده و بس نزدیک است. رازی که ارزش جان سپردن داشته باشه
رازی که حسابی راز باشه
خیلی سال گذشت تا فهمیدم همه دستها و انگشتها مثل هم نیستند
چه به اثراتی که از خود به جا میگذارن چه از قد و شکل و اندازه
گاه شیش انگشتی و چار چنگولی. گاهی تنها با اشاره یک انگشت میشه دنیا را زیرورو کرد
اما موضوع مهم تر از کشف یک انگشت است. کشف رازی که هر یک از ما درون خود حمل میکنیم. رازی به وسعت همه طول و عرض زندگی
رازی که از بزرگی در باورمان نیست که در درون باشه و همیشه در بیرون جستجو میکنیم
رازی به نام خدا
زندگی
دلیل آمدن، شدن، بودن، رفتن
راز من. راز تو. راز هر یک از ما که سخت دور افتاده و بس نزدیک است. رازی که ارزش جان سپردن داشته باشه
رازی که حسابی راز باشه
هر چند به اندازه شما به رازی به نام خدا باور ندارم اما به راز و رمزی در این دنیا باور دارم که من و شما هم در آن غوطه ور هستیم. رازی بنام بودن -رفتن و نیست شدن
پاسخحذف