چه خوبه وقتي مدتي نيستي و بعد كه برميگردي كلي دل نگران داشته باشي
چيزي كه حتا فكرش را هم بلد نيستم
چه به تجربهاش
توضيح اضافه نميدم
همين بس كه اجازه ندارم اخبار گوش بدم
نباید عصبی بشم
بهتره تهران نباشم و تنها نمونم
که البته دوتای آخر شدنی نیست.
چرا که چلک الان گرم تر از تهران و بیش از همه آزارم میده
تنها نبودنم هم که تا پای فکر به فرزند خواندگی هم رفتم و در وجودم راه نداد
یعنی اون دو تا که خودم آوردم چه تاجی به سرم زدن؟
بعدهم
پنداری پام روی پوست خربزه است و پیدا نیست با این اوضاع icu , ccu جنس جور
تا کی باشم که بخوام یکی دیگه رو هم اسیر بود و نبود خودم کنم؟
گو اینکه به آدم مجرد کسی بچه نمیده، تا پای اونش هم رفتم
ولی ذهنم کشش نداشت
همونقدر که کشش تنهایی رو نداره
اگر هم دست خودم بود، نمیذاشتم پام به هیچ شفاخانهای برسه
خلاصه که مرسی از دلنگرانیها و پیغامها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر