۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۵, شنبه

چرت نامقبول


فکر می‌کردم رقابت و بکش بکش فقط مال آدم‌هاست. از صبح این کبوترچایی‌های خوش ذوق روی بام همسایه قیامتی بپا کردن
خیلی جالبه
تا وقتی خانم ماده داره چرت می‌زنه، خبری نیست. کافیه یک آقای کبوتر چشمش خانم و بگیره و وا ویلا . یهو دو تا دیگه هم پیداشون می‌شه. کار به نبرد می‌کشه و آخرش اونها درگیر نبرد می‌شن و خانم کبوتر باز مجبوره چرت بزنه
از قرار این‌همه فقط از باب چشم و هم چشمی است. نه خواستی حقیقی
قدیمی‌ها مثل‌های خوبی دارن
در این مورد میگن: نه خود خور و نه کس ده، گنده کن و به سگ ده
البت که هیچ بعید نیست که این اولاد آدم هم از نژاد همین کبوترها باشن. وقتی تنهایی، خب تنهایی. کافیه یکی بیاد و تو کمی مشکوک بزنی. یهو همه پیداشون می‌ش
خب آخه این چه دردیه که شماها نمی‌تونین مثل بچه آدم موجودی را برای خودش بخواهید نه پوز زنی
مثل عاقبت من شد. انقدر از این فیلم‌ها سرم راه افتاد که تصمیم گرفتم محل هیچ‌یک نذارم که نه چشم هم رو درارن و نه من الکی دلم و به انتظار زنجیر کنم

۲ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...