۱۳۸۶ بهمن ۱۳, شنبه

هستی

والله که چه روز خسته کننده‌ای بود. حتی معجزات هم می‌تونه خسته کننده باشه
حس می‌کنم تاثیر وقایع امروز تا با آب از روی عورام پاک نشه، هنوز آدم نیستم. بعضی وقایع گاهی می‌آد که ما به باور آنسوی دیگر هستی برسیم
می‌تونیم هم نرسیم و همون اول با یک انرژی منفی گند بزنیم به‌کل مسیری که می‌تونه روزی بدل به زیباترین تصاویری بشه که نشونت می‌ده
حق نداری ننه من غریبم بی‌کسی در بیاری و هی را به را خودت رو برای کائنات لوس کنی
حق نداری بیست و چهار ساعته از خدا و دنیا و زندگی طلبکار ارث ابوی مرحوم باشی. یا می‌گه: حساب حسابه. حالا شماهم بسم‌الله . دست این فلانی را باید بگیری
و تو می‌آموزی هر لحظه در حال بده و بستون با هستی ، هستی
و این یعنی اینکه تو هستی. و چون هستی، تو هستی، هستی
و اگر روزی نباشی
هستی قطعا یک چیز کم خواهد داشت
چون تو که بخشی از هستی ، هستی
دیگر نیستی تا هستی با تو هستی باشه و هستی دیگر کامل نیست. چون، تو را کم داره

۱ نظر:

  1. همشهری همه چیز دان!1۱۵ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۴:۵۲

    عالم در هر لحظه در حال تغییر است. همه این تغییرات در نهایت به ایجاد و شکل گیری تعادل جدید ختم می شوند. هست من که نیست می شود و نیستی که هست می شود این تعادل را برای لحظه ای شاید بر هم زند. اما عالم این قابلیت را دارد که باز به تعادل بر گردد. به عبارتی ساده تر از نگاه ماکرو: هست من که نیست می شود : آب از آب تکان نمی خورد.اما از نگاه میکرو این تغییر بسیار جزیی در نهایت دنیا را به سمت تعادلی جدید رهنمون می سازد...1

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...