
حالا من هیچ
اصلا اگه دلت خنک میشه، هیچ، هیچ، هیچ
تازه به روت هم نمیآرم که چرا من هیچ؟
اما تو که خدایی و تازه به یمن نفخته فیه من الروحی در منی و از همه بهتر میدونی چی کم دارم .......واینا
خجالت نمیکشی؟
اینهمه بار و مسئولیت رو یکطرفه رو دوشم گذاشتی که چاهم باشه، یکطرفه خشک میشه.
آخه
آخه شما که خدایی از خودت نمیپرسی « این تلخه حیوونیه بیگناه باید عشق بگیره که داشته باشه به جاش بده؟»
شما فکر نمیکنید احیانا، زبونم لال رحمن رحیمت به زیر سوال بره؟
البته که جسارته و زبونم لال. من سهم خدای درون خودم رو میگم که از حال و نا رفته و .................خلاصه ، اینا
یا حق
پاسخحذفاولا که اجازه ی ما هم دست شماست
دیگر اینکه با اجازه ی بزرگترها
و سه دیگر اینکه
برای حرف تازه اجازه بی اجازه
و همه ی اینها جسارتا البته