راستش دروغ چرا پشت سر سال هیچ خوبی نبود
گو اینکه پر از رحمت بود
اما بیشترش زحمت بود
نه دوستی و نه عشقی رسید و نه محبتی در عوض پرداخته شد
جوابی از هیچ دادهای نگرفتیم و از دادن های بیربط خسته شدیم
عشق که همچنان دور دست ماند و ما همچنان تشنه لبیم
شروع کردم با حسابهای سال گذشته تصفیه
از بیماری خستهام
بیماری و دردسر بس
از دوستیهای یک سویه و بیجواب
خستهام
از عشق خواهی های بیحساب و جواب خستهام
از تنهایی عاطفی و بیجواب
خستهام
ما همینطوری هم حضور شما را در زندگی باور داریم
نمیخواد بیشتر به زحمت اثباتش کنی
از وابستگیها که بریدیم و به تنهایی هم دل نسپردیم که آروم بگیریم
این فعلا بخش اول حسابهای سال پشت سر که سخت خستهام کرد
و دیگه قصد تجربه یا تکرارش را ندارم
دیگر بس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر