۱۳۸۸ فروردین ۱۱, سه‌شنبه

یک روز مانده به سیزده بدر


دوازدهم فروردین
یاد همه دوازدهم‌های فروردین پشت سر به‌خیر
همیشه موردی برای دوست نداشتنش وجود داشت
مهم‌ترینش بازگشت به مدرسه و تکالیف روی هم تلمبار شده عید
لاکردارا نمی‌دونم چه دشمنی و پدر کشتگی با ما داشتند که قصد کرده بودند ما رو به هر ضرب و زوری که شده
از مدرسه و دفتر و دستکش بیزار کنند
فقط خدا می‌دونه این نسل 40 چه ستم‌ها که از خلق خدا در این چند روزة زندگی ندیده
زور پدر و مادر در آغاز دروازه‌های تمدن شاهنشاهی
انقلاب و جنگ و در ادامه‌اش حالا که هم‌چنان ماییم که این تاوان را می‌پردازییم
حتی کمبود مواد اولیه" اولاد ذکور آدم"
باور کن
خیلی چیزها به نسل‌های بعدی نرسید
اول عید همراه با لباس نو مثل اول مهر برای تکالیف عید دفتر نو می‌خریدیم
و یادم نیست آخرش ما چند دفتر پر کرده بودیم
اما حالا بچه‌ها تکالیف عید را در اینترنت
تیک می‌زنن
ای خدا بده شانس
ولی همه حس من از این تاریخ صرفا به دلیل مدرسه نیست
یه جور حس پایان خوشی
آخر سفر و جدا شدن از هم
حس فراق از کودکی و خود بودن

۱ نظر:

  1. salam. che ajab in comment douni dorost shod . sale no mobarak bashe. sale khoubi baraye khanevadeh mohtarametan bashad

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...