خب همینجوریها میشه که هیچی اونجوری که فکر میکنیم نیست
داشتم صفحه کانتر ورودیهای گلی را نگاه میکردم
اغلب از سرچ گوگول میآن و بیشترین انگیزه برای ورود این سوال است
خدا هست؟
خدا کجاست؟
میشه خدا را دید؟
ببین بهقدری سوال ابتدایی و بچگانه است که گوگول هم اونا رو یکراست میفرسته به اتاق گلی
اما جالب تر از اون حسی است که از پس نوشته تو میگیری
انگار یکی داره دور از چشم بابا و مامان از یک تابو میگه
شاید حتی ترس از سوسک شدن گوگل و خودش باهم همراهش باشه؟
اما بدون شک تو این ترس رو از بین حروف حتی میتونی حس کنی
خب یعنی که چی اونوقت؟
ما خدا رو باور داریم چون دیگران گفتن هست؟
چون آتش و قیامت و جهنم و اینا داره؟
چون خداوند قهار و دائم تو کار حالگیریست؟
یا چون میترسیم از مون حمایت نکنه؟
منکه از بچگی با ترس از سنگ شدن با ایشان آشنا شدم و تا مدتها میترسیدم مبادا کاری بکنم و مقام لایزال خداوندگاری ایشون مکدر بشه و قصد کنه حالی ازم بگیره و سنگم کنه؟
خدا رو چه دیدی؟
یادم نمیره کلاس دوم ابتدایی بودم که شنیدم، روز عاشورا زن و مردی که همبستر شده بودن در پایین دست محله سنگ شدن
البته منکه ندیدم
اما شنیدنش کافی بود
کافی برای یک عمر وحشت از سنگ شدن
من در مرگم با خدای تازة از سرنو آشنا شدم و دیدم وای، اینکه خودش کلی اهل حاله
بابا اینکه خودش کلی باحاله
چرا در طی تجربة پایین ندیده بودمش؟
حالا میدونم چرا؟
من خدایی ناظم لازم داشتم که به وقت لزوم خدمت هر چی نامرده برسه و منو نجاتم بده
حالا خدایی لازم دارم که عشق را هم بشناسه و مدتی با هم بریم صفا
داشتم صفحه کانتر ورودیهای گلی را نگاه میکردم
اغلب از سرچ گوگول میآن و بیشترین انگیزه برای ورود این سوال است
خدا هست؟
خدا کجاست؟
میشه خدا را دید؟
ببین بهقدری سوال ابتدایی و بچگانه است که گوگول هم اونا رو یکراست میفرسته به اتاق گلی
اما جالب تر از اون حسی است که از پس نوشته تو میگیری
انگار یکی داره دور از چشم بابا و مامان از یک تابو میگه
شاید حتی ترس از سوسک شدن گوگل و خودش باهم همراهش باشه؟
اما بدون شک تو این ترس رو از بین حروف حتی میتونی حس کنی
خب یعنی که چی اونوقت؟
ما خدا رو باور داریم چون دیگران گفتن هست؟
چون آتش و قیامت و جهنم و اینا داره؟
چون خداوند قهار و دائم تو کار حالگیریست؟
یا چون میترسیم از مون حمایت نکنه؟
منکه از بچگی با ترس از سنگ شدن با ایشان آشنا شدم و تا مدتها میترسیدم مبادا کاری بکنم و مقام لایزال خداوندگاری ایشون مکدر بشه و قصد کنه حالی ازم بگیره و سنگم کنه؟
خدا رو چه دیدی؟
یادم نمیره کلاس دوم ابتدایی بودم که شنیدم، روز عاشورا زن و مردی که همبستر شده بودن در پایین دست محله سنگ شدن
البته منکه ندیدم
اما شنیدنش کافی بود
کافی برای یک عمر وحشت از سنگ شدن
من در مرگم با خدای تازة از سرنو آشنا شدم و دیدم وای، اینکه خودش کلی اهل حاله
بابا اینکه خودش کلی باحاله
چرا در طی تجربة پایین ندیده بودمش؟
حالا میدونم چرا؟
من خدایی ناظم لازم داشتم که به وقت لزوم خدمت هر چی نامرده برسه و منو نجاتم بده
حالا خدایی لازم دارم که عشق را هم بشناسه و مدتی با هم بریم صفا
salam.matalebetoon ro khondaam.jaleb bood.yade harfe ye ostade khoda biyamorzam oftadam:ensan ta tanha nashe adam nemishe(albate mishe ino bar aks goft adam ta tanha nashe ensan nemishe)che farghi mikone.midoonam ke mafhomesho mifahmin.doost daram bahatoon sohbat konam.fekr mikonam harfhaye ziyadi darim(ya hadeaghal man daram)baraye zadan.shoma ensan jasoori hastid.mitoonam dar zehnam ye tasvir az shakhsiyatetoon mojasam konam.fekr mikonam nazdik be khodetoon bashe.midoonin chera migam jasoor? chon seyre afkaretoono biparde minevisid(doostane migam be nazar man in kar ro nakonin)har chand be man loghabe tarsooo bedin.harfa bsiyar ast va makan va zaman nabejaa.begzarim
پاسخحذفya hagh
من همیشه آماده گفتن و شنیدنم
پاسخحذفهر موقع که بخواهی
اما
این هم بهای موهبتهاییست که در عوض میگیرم
خیلی از دختران حوا جسارت گفتن پیدا کردن و من به خودم میبالم که تاوانش من باشم
آنکس است اهل بشارت که اشارت داند