چشمم در آینه افتاد به خودم
انگار یه چیزی همچی یواشی قل خورد و افتاد سر جاش
یه جایی بین روحم
مثل صدای افتادن توپ بیلیارد البته کمی یواش و سبک تر
غلط نکنم کانون ادراکم بود که در زمان جابهجا شد و در پانزده سالگیام نشست
در اوج بلوغ بودم
چاغ و باد کرده و زشت
نوک هرم عدم اعتماد به نفسی
سیزده بدر سال 1353
آن سالها مناسبات فامیلی چنان عمیق بود که طی این سیزده روز همه فامیل در نقاط مختلف دور هم بودند و شب سیزده بدر را در خانهای که نقطة حرکت صبح بود جمع میشدیم
نمیدونم چرا بین این همه سیزده بدر عمرم همین یکی جاودانه شد
همون جای هر سال. ده نارمک. یادش بخیر. الان اثری ازش نمونده
تهران چه جای عجیبی بود
و یادش بخیر ترافیک سنگین صبح سیزده در مسیر خاکی و غبار آلود ده نارمک که خودش بخشی از ماجرای سیزده بدر بود
نمی دونم شاید در اون جنگلها
اون سال روح منو دزدیدن؟
چون بیربط و باربط کانون ادراکم به اون نقطه واضح
شفاف
حقیقی
جز به جز میرسه
امشب هم شب سیزده بدره و من چقدر بزرگ شدم
چه همه تفاوت کردم
و چه اعتماد به نفسی که حتی تصورش را بلد نبودم
خدایا من چی در اون نقطه از زمان و مکان جا گذاشتم که خاطرهاش که نه شیرین است و نه تلخ رهایم نمیکنه؟
انگار یه چیزی همچی یواشی قل خورد و افتاد سر جاش
یه جایی بین روحم
مثل صدای افتادن توپ بیلیارد البته کمی یواش و سبک تر
غلط نکنم کانون ادراکم بود که در زمان جابهجا شد و در پانزده سالگیام نشست
در اوج بلوغ بودم
چاغ و باد کرده و زشت
نوک هرم عدم اعتماد به نفسی
سیزده بدر سال 1353
آن سالها مناسبات فامیلی چنان عمیق بود که طی این سیزده روز همه فامیل در نقاط مختلف دور هم بودند و شب سیزده بدر را در خانهای که نقطة حرکت صبح بود جمع میشدیم
نمیدونم چرا بین این همه سیزده بدر عمرم همین یکی جاودانه شد
همون جای هر سال. ده نارمک. یادش بخیر. الان اثری ازش نمونده
تهران چه جای عجیبی بود
و یادش بخیر ترافیک سنگین صبح سیزده در مسیر خاکی و غبار آلود ده نارمک که خودش بخشی از ماجرای سیزده بدر بود
نمی دونم شاید در اون جنگلها
اون سال روح منو دزدیدن؟
چون بیربط و باربط کانون ادراکم به اون نقطه واضح
شفاف
حقیقی
جز به جز میرسه
امشب هم شب سیزده بدره و من چقدر بزرگ شدم
چه همه تفاوت کردم
و چه اعتماد به نفسی که حتی تصورش را بلد نبودم
خدایا من چی در اون نقطه از زمان و مکان جا گذاشتم که خاطرهاش که نه شیرین است و نه تلخ رهایم نمیکنه؟
سلام خاله...
پاسخحذفخوبی؟؟؟
شاید رد پای عشق از اون روز تا الان باهات اومده....
من اصلا یادم نمیاد چیاکارا میکردیم سیزده بدر....!!!
عجب مامانیه این خانومه پائینی!!!
خوب باش خاله..
شاید باید بازم بری اون دور و برا امسال سیزده بدر....برو ...
خوب باش همیشه...
این سیزده روز چه سریع گذشت! نفهمیدیم کی سال نو شد اصلا...دیر شد واسه سبزه گره زدن...نه؟
پاسخحذف