۱۳۸۸ فروردین ۲۷, پنجشنبه

کمدی الهی، من



دروغ چرا؟ خسته‌ام
خیلی خیلی خسته‌ام
هم جسمم هم روحم از کشیدن این همه بار به تنهایی
خواستم بنویسم دکتر جنابیان دستت درد نکنه. ترسیدم دوباره یه چیزی از بینش در بیاد
این درمان پریا و معجزات الهی و وظیفه انسان خدایی
همان خدایی که به تو می‌گه
من دانشمندان را به فرشتگان برتری بخشیدم
یعنی حتا با باور معجزه تو حق نداری درمان منطقی رو متوقف کنی
علم و ایمان کنار هم
پس به‌جای دکتر از خداوند تشکر می‌کنم. که بی‌ریاست و صاحب

و این‌که نمی‌دونم در کدامین زمان
چه کسی؟
فکر کرده بود مادرم مرا ایزدبانویی زاییده برای وقف غیر بودن. که این‌طوری جوگیر رابین‌هود بازی بشم که خودم را از یاد ببرم
این آقای پدر که طبق سنوات گذشته دو سه صحنه نقش‌آفرینی کرد و باز به فرمان بانوی سوم غیب شد و در زمین فرو رفت
گاهی ترس برم می داره که این آدم تا وقتی برای یکی از سه فرزندی که از دو همسرش داره پدری نکنه، این ماجراها آنقدر تکرار می‌شه تا با توسری هم که شده یادش بگیره
ولی بیچاره من که پاک کن همیشگی این شاهکارهای بدیع تاریخ اولادان آدم ‌شدم
بعضی ذاتا والد بودن درشون نیست
شاید ندیدن که بلدش باشن
ولی به خدا این کفتر لاتای محل ما از وقتی با هم یه حالی ، هولی می‌کنند مشترکن می‌افتن دنبال لونه ساختن و روی تخم نشستن و الی آخر» در نتیجه کفتر به بعضی از ما شرف داره
والد
همه عشقه،
همه بچه‌است.
گفتن و یاد دادن نمی‌خواد در ذات الهی نهفته است.
نیروی برتر
حامی
سقف امنیت
خدا
پدر
همسر
و چه حیف که از باب یک آدم بی‌خود و بی‌مصرف به چندین نفر که ستم نمی‌شه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...