۱۳۸۸ فروردین ۱۵, شنبه

خالق و مخلوق



به خوبی و خوشی سال تازه شروع شد
حسم می‌گه امسال سال خوبی‌ست. یا برای من خوب خواهد بود
البته اگر منظور حسم، مرگ نباشه
والله ما که انقدر به خطا این زندگی را تعبیر کردیم و گذاشتیم و برداشتیم
که خطادون‌مون از کار افتاد
دوباره برگشتم به هچل جنگل آدمی. به همون نقطه‌ای که تو انقدر دور ایستادی که نه کسی حرفت رو می‌فهمه و نه می‌شنوه
خب باید بیای پایین تا صدا به همه برسه؟ این یه قلم رو فهمیدم هنوز بلد نیستم
برای زیستن در جماعت آدمی یا باید شکل اون ‌ها باشی. یا تنها بمونی
چون اون‌ها با جهان تو بیگانه و آنقدر دوری که صدایت را نمی‌شنوند
می‌رسی دوباره به نقطة پروردگار عالم. همان‌جا که از سر تنهایی عالم را بنا کرد
در نتیجه مجبور به خلقت می‌شی و با مخلوقات خودت دنیا را تعریف کنی
مخلوقات هم که ساخته ذهن بشری، در نتیجه ناقص و هپلی از آب در می‌آد
همه‌اش می‌شه تکرار حدوث خالق و خلقت ناقص ما در تحمل رنج تنها بودن
مخلوق تو که قدرت درک چرایی‌ها و چگونگی‌ها را نداره، خودش می‌شه اول دردسر
حکایتی مثل آدم و خورد میوة ممنوع. جهل و جهل و خود باوری کاذب مخلوق بزودی خود خالق را هم به زیر سوال می‌بره
خب با این حساب منتظر تحول بیشتری نباید بود مگر در قیامت. باید دید اون خالق بزرگ چه مکری خواهد اندیشید؟
ما هم اگر فرصتی بود، همان کنیم



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...