میخوام بپیچم توی خیابون،
چشمم میافته به دوربینی که اون بالا منتظره من به درون بیام و تندی عکس بگیره
مجبور میشم یه دور شمسی ، قمری بزنم تا دوربین رو بپیچونم
وارد ساختمان میشم، میبینم یک کاغذ گنده زدن جلوی چشمت که نوشته:
این مکان دارای دوربین مدار بسته میباشد
میرم سوپر اونجا هم یک هشدار دیگه که میگه،
مواظب باش، یکی داره نگاهت میکنه
اونموقع دیگه حتا میترسم، وارد اتاق پرو بشم
بالاخره اونموقع که هرجا میرفتی یه دوربین مدار بسته نبود،
ما از این آینهها و سوراخ سمبههای اتاق پرو میترسیدیم
خلاصه که تو یهجا نشون بده که دوربینی نباشه
حس بدی پیدا میکنم
چون بهیادم بیبیجهان میافتم که از بچگی به گوشمون خوند
خدا حتا فکرهای ما را میخونه
ببخشید با این حساب پس من چی؟
کجا و چه وقت میتونم خوده خوده خودم باشم؟
بیاونکه بترسم یکی داره در لحظه تعیینهویتم میکنه؟
یادش بخیر اون قدیما که موبایل نبود و انسان آزاد بود
ما چه حالی میکردیم
کافی بود در خونه رو پشت سرت ببیندی
اما.............................
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر