یه کم دیگه زمزمه و فارس 1 ببینم نمیدونم به همجنسهای خودم چی بگم؟
راستش دارم به ادراک تازهای از دید پسران آدم به دختران بانو حوا میرسم
دروغ چرا بابام جان؟ ما تا وقتی فقط خودمون و یه چند زن دور و اطراف خودمون رو میدیدیم
فکر میکردیم بیچاره زنها
از وقتی شبهامون به این کانالهای مهپارهای و سهریال چند ریالیها چسبید، شناخت تازهای از طایفهی نسوان پیدا کردیم
که همچین یهنموره هول ورمون داشت و فهمیدیم
چرا پسران آدم به دخترانش ستم میکنند
حالا بگذریم که روم نمیشه بگم: این زن لاکردار به ابلیس گفته ذکی
وقتی پای منافعش به میون میآد
خداراهم بنده نیست
حاضره چشم و چالی در بیاره که در جنگ رستم سابقه نداشت
نه دوست میشناسه نه فک و فامیل همینطور درو میکنه و میره جلو
تا حالا فکر میکردیم عشق، بخشی از زندگیست
تازه اونم عشقی که ما یادش گرفته بودیم
نگو این میل، هوس، ویار، مالکیت، خودخواهی، من منم گور بابای همه و هر اسمی که داره
اون چیزی نیست که ما بلدش بودیم
خوبه سنهی ما از این چند هوا شدگیهای قلبی گذشت
وگرنه کی حال داشت تن به این همه خفت و خاری بده؟
از ما که گذشت
بیچاره نسلهای بعدی و بعدی تر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر