این تصویر کوچکی از کلی نیمه بزرگه
روی هر برگش وقت گذاشتم و کار کردم
برای هر نور و تاریکی کلی از پایه دوری گزیدم و برگشتم
از دور نگاهش کردم
از نزدیک جوریدم تا قطعهای از پازل تقویمم شد
قابل توجه رفقایی که بر حباب لمه دادن
و به یاد ایام قدیمی که من هم هیچ نکردم فقط دنبال توهم رفتم
نیشت رو ببند
تو حتا نمیتونی بچهی کوچیک خونهات رو واداری بگه:
اشتباه کردم
من به راحتی میگم
زندگی مجموع این آزمون و خطاهاست
خیلی بهتر از مثل بز یک مسیر رو رفتن و تا ته راه هی از خود پرسیدن:
تنها راه همین بود
تهش درسته؟
نتیجه داره؟
و تا مرگ پاسخی نیست
زندگی تبدیل لحظات از انرژی به ماده است
با ساختن تکهای از پازل من هم از انرژی به ماده میرسم
یک کاری کردم بالاخره یا نه؟
بهتر از خرامش اقتدار و به دنبال باد دویدن نیست؟
و شاید همهی اکنون من دست آورد شکار بادها باشه؟
روی هر برگش وقت گذاشتم و کار کردم
برای هر نور و تاریکی کلی از پایه دوری گزیدم و برگشتم
از دور نگاهش کردم
از نزدیک جوریدم تا قطعهای از پازل تقویمم شد
قابل توجه رفقایی که بر حباب لمه دادن
و به یاد ایام قدیمی که من هم هیچ نکردم فقط دنبال توهم رفتم
نیشت رو ببند
تو حتا نمیتونی بچهی کوچیک خونهات رو واداری بگه:
اشتباه کردم
من به راحتی میگم
زندگی مجموع این آزمون و خطاهاست
خیلی بهتر از مثل بز یک مسیر رو رفتن و تا ته راه هی از خود پرسیدن:
تنها راه همین بود
تهش درسته؟
نتیجه داره؟
و تا مرگ پاسخی نیست
زندگی تبدیل لحظات از انرژی به ماده است
با ساختن تکهای از پازل من هم از انرژی به ماده میرسم
یک کاری کردم بالاخره یا نه؟
بهتر از خرامش اقتدار و به دنبال باد دویدن نیست؟
و شاید همهی اکنون من دست آورد شکار بادها باشه؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر