۱۳۹۰ آبان ۱۲, پنجشنبه

طپیدن یا تپیدن





راستش رو بگم، بی رودروایسی
دلم لک زده برای یه نموره تپیدن. همان که جناب دهخدا که ایشان هم اگر همان زمان مانند اینک ما به فیلترینگ برمی‌خورد، دیگر دهخدایی نبود فرموده:
طپیدن . [ طَ دَ ] (مص ) اصلش تپیدن است ، و یک مصدر بیش ندارد در اصل بمعنی گرم شدن است ، چون کمال گرمی رابیقراری لازم است ، لهذا مجازاً بمعنی غلطیدن می آید. (آنندراج ). || تلواسه کردن . اضطراب . اضطراب داشتن . مضطرب گشتن . بی آرامی کردن .

این می‌دونی یعنی چی؟
یعنی نبود جریان زندگی
یعنی رسیدن به پیری و آردها را الک کردن و الک را آویختن
ولی نه من هنوز احساس پیری دارم
نه الکی آویختم
و نه اصولا الکی داشتم که جایی آوایخته شده باشه
خلاصه که وای به حال دلی که برای کسی نلرزه
به شوقی به آینه ننگره
شاید امید از این پسران زیرک حضرت پدر، آدم بریدم که از هیچ یک صدق و صفا ندیدیم
به‌قول رندی می‌گفت:
این زن لاکردار یه چیزیه که اگه خوب از آب در بیاد، دلت می‌خواد تا دو سه‌تاش رو بگیری
اگر بد از آب دراومد که باز ، دلت می‌خواد ان‌قدر بگیری تا بالاخره یکی‌ش خوبه باشه
ولی ............. حالا چه باید کرد؟
دلم تپیدن‌های گرم عاشقانه می‌خواد
نه از نوع اسارت و سربازی اجباری
که از سر خلوص و عاطفه و عشق و بی‌قراری
از همونا که از صبح تا شب گل پر پر کنم بگم، می‌خواد؟ نمی‌خواد
می‌آد؟ نمی‌آد؟
من و دوست داره؟ نداره
خب چیه ؟ مگه فقط بچه‌ها می‌تونن عاشق بشن
مام بله
تازه اینم که چیزی نیست. شنیدم، عشق یعنی عشق پیری که ..... سر به رسوایی زند


 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...