۱۳۹۰ آبان ۲۲, یکشنبه

می‌شه یه ذره خودم را بازی کنم؟



می‌شه لطفا تا وقت رفتن نرسیده به هم بگیم ، سلام؟
یا بلند فریاد بزنیم،  دوستت دارم؟
یا ، کجایی دلم حسابی برایت تنگ است
بگیم، تو نباشی زندگی‌ بی‌رنگ است
می‌شه اندکی مهر بورزیم
قدری شادی کنیم یا بخندیم، از ته دل؟
می‌شه با لطفی کوچک دل هم دیگر را شاد کنیم؟
می‌شه یه نخود بخندیم از ته دل؟
می‌شه با هم قدم بزنیم بی خواسته و توقع؟
می‌شه به هم هدیه بدیم، بی دلیل و تقویم؟
ممکنه قدری با پای برهنه روی چمن خیس قدم بزنیم؟
می‌شه لطفا کمی نقش آدم را بازی کنیم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...