۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه

جمعه آمد، غم مخور



اگر بنا بود ، به زندگی وا بدم
تا حالا مرده بودم
همیشه در جنگم
جنگ با حال بد، و سر درآوردن از محله‌ی بد ابلیس ذلیل مرده
به‌قول ناپولئون: تا هستم، زندگی «  باید »  جریان داشته باشه
رفتم سراغ آرشیو موسیقی و برنامه‌ی  گلچین هفته را گذاشتم و پر کشیدم به روزگاران دور
 چون کانون ادراکم دچار لقی مزمن هست
چشم بستم و در دورها باز کردم
و از جایی که این اینگیلیسیای بی‌پدر طبق معمول سایت بیدل را هک کردن
نشد همان فایل را در این‌جا بذارم ولی من که از پای نمی‌شینم
و 
سخت و تلخ است شیرینی را به تنهایی خوردن
و
از جایی که هیچ لذتی به تنهایی معنی ندارد، رفتم سراغ صندوق‌چه‌ی اینترنتی و این فایل را برای شما هم محلی‌های خوب، روز جمعه پیدا کردم
باشد که حال همگی اندکی،‌به شود
غم مخور



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...