هنوز مراسم فیلم دیدن ما ادامه داره و کشفیات مهمی هم انجام گرفته
مثلا اینکه
چه اشخاصی در بیشتر مراحل همراه ما بودن
چه کسانی بابت خوشی و چه کسانی در هر مرحله با ما بودند
و خیلی نتیجه گیریهای دیگه که کلی هم مثبت بوده
بهترین هم اینکه:
ما بیش از لحظات تلخ ، ساعات شیرینی داشتیم
همان روزگارانی که از یاد بردیم و حتا در ذهن حضور نداره
با دیدن تصاویر یک به یک و پیاپی به نقطهای رسیدیم که دیگه میگفتیم
اه......... بازم مهمونی............ ما کی وقت کردیم اینهمه مهمونی بدیم
اه بازم سفر..........
و در آخر که امروز صبح پریا دخت فتوا داد
ما خیلی هم آدمهای خوشبختی هستیم و نباید بهخاطر دو سه سال بیماری و یکی دو سال مراحل بعد از سقوط بگیم: اه چه دنیای بد عهدی بود
خلاصه که ما معمولا داشتهها را به فراموشی میسپاریم و به نداشتهها چنگ میزنیم
انسان اصولا موجود ناشکری است
و همیشه به قسمت تهی لیوان نظر داره
به سیاهی متمایلی و پوچ اندیشه
فکر کن تا اینجا که رسیدی، چه لحظاتی طی شده؟
چه راههایی که نفتیم
چه خندهها و چه خاطرات خوشی که نداشتیم و .................... ولی ما فقط زوم کردیم به لحظاتی که درش سنگینیم
بهقول پریا:
زندگی رو نباید سیاه و سفید دید
زندگی طیفی خاکستریست که از ترکیب دو رنگ سیاه و سفید خاکستری شده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر