۱۳۹۱ آبان ۱۶, سه‌شنبه

زندگی، سگی شانتال



شانتال دوباره به چلک رفت و بهشت را دوباره دید
با این حساب تصاویری که در ذهن داشت، حقیقی و او بار قبل هم به بهشت رفته بوده
افسردگی پس از بازگشت، دفعه پیش ، سطحی تر از افسردگی این‌باره
از صبح کز کرده یه گوشه و نگاهش محزونه
شکل منه وقتی یاد بهشتی می‌افتم که نمی‌دانم کجا بود؟
ولی حتم دارم به یقین که نه ایمان
جایی هست که جغرافی‌یایش هیچ مهم نیست، ولی هست و باور دارم
گاه دلم می‌خواد نوشته‌ای را شروع کنم از زبان شانتال
وقایع‌نگاری زندگی، سگی  شانتال
از مکاشفات جدید این دنیا
از این‌که گاهی به جایی می‌ره که از خوشی سراز پا نداره
و این‌که گاه مجبور محبوس ایوان پاییز زده یا گوشه‌نشین کنج خانه
این سفر مداوم از برزخ تا جنت
یا می‌تونه درباره‌ی عمل جراحی فرداش بگه
این‌که واقعا دلش می‌خواد، عقیم بشه؟
دیروز وقت عمل داشت که توی جاده بودیم با هم
و فکر می‌کنم اگر بتونم ارتباط بیشتری با شانتال برقرار کنم
بخش دیگر هستی را هم دیده‌ام
سعی در فهم احوالات این بسته زبون دارم


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...