چند روز پیش عزیزی از جلساتی میگفت که مدتیست میره و بسیار هم راضیست
و از جایی که باید سر از همه چیز این چیزها دربیارم افتادم به جستجو در فضای مجازی و دربارهاش تحقیق کردن
چی میگن؟ استاد، چی میگه و .......... از این چیزها
بین فیلمهای دانلود شده موردی بود که توجهم را بسیار به خودش جلب کرد
موضوع: حضور غیرارگانیکها و داستان
خیلی به پیام کتاب بهابل شباهت داشت
با مقدار متنابهی هیجان و شلوغ بازی
قبلتر در انواع جلسات عرفانی که بیست سال پیش پای ثابتشون بودم از این دست تصاویر بسیار دیده بودم
و هر استادی نامی بهش میداد. شنیدن صدای جیغهای هیستریک
و رفتارهای غریب
که برخی بهش پاس میگفتند و کرامت استاد
اما با تعابیر جدید استاد مذکور هر حالت تند، عصبی و ........ مربوط به تسلط و تاثیر غیرارگانیکها میشه و ایشان از طریق تششع دفاعی غیرارگانیکها را وادار به خروج از کالبد حاضرینی میکرد که دچار هیجانات هیستریک بودند
و عجیب که بلافاصله احوالشان تغییر میکرد
عصر باید شانتال رو میبردم برای معاینه و کشیدن تعدادی بخیه
در حین برگشت نزدیک چهل دقیقه در ترافیک صیاد شیرازی گیر کردم
همون وقت بود که مچ خودم را گرفتم
هر فکری به سراغم میآمد زودتر با خودم میگفتم:
ای غیرارگانیک خبیث، دیگه دستت را خوندم
تا همین نیمساعت پیش که به یاد استاد هوشمند افتادم
که با تمام وجود قبولش دارم
شمارهاش را گرفتم و نظرش را در مورد استاد فلانی و فرقهاش پرسیدم
گفت: خودش را ندیدم ولی شاگردان زیادی بعدا دچار توهم و ..... شده بودند و برام از این جلسات گفتند
یعنی ایشان اینها را دچار توهم میکنه
بعد امثال آقای هوشمند تازه باید از نو جمعش کنند
بلافاصله بهیاد خودم افتادم و ترافیک صیاد شیرازی
بلافاصله ادراک وسیعی از آنچه منظوز استاد بود درک کردم
من هم طی همین یکی دو روز به همین حال و اوضاع دچار شده بودم
توهم حضور غیرارگانیکهایی که اونهمه پوست خودم رو کنده بودم تا از شر فکر و حضورشان در ذهنم خلاص شم
بعد از اون همه قصدی که با صدای بلند در کوههای چلک فراخوانده بودم
بعده اون همه ژانگولر بازی داشتم دوباره دچار میشدم
به همین سادگی و با این حساب چه بسا استاد فلانی راست میگه که ما تحت نفوذ اونها چند شخصیتی هستیم؟
دیدی؟ به همین سادگی باز گول خوردم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر