۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

زن خراب همسایه



یه چیزایی هست که به هر کی بگی بهت چشم غره می‌ره، مثلا
دلم عشق می‌خواد
یه عشق درست و پیمون که با صدای پاهاش دلت بلرزه
و حتا فکر بهش، به آتیشت بکشه
وقتی به هرکی می‌گم، 
عشق ویروسی موقتی‌ست خودش می‌آد و خودش هم می‌ره هم ، چپ چپ نگام می‌کنه
زود می‌ره تو قضاوت که:
مگه تا حالا چه‌قدر اومده و رفته؟
و اگه بگم: اوه تا دلت بخواد
چشماش چپ و چول می‌شه و یه جوری نگام می‌کنه که انگار
هرزه‌ام
خب اگه شما عشق را با بغل خوابی قاطی کردین تقصیر امثال من چیه که بی عشق موندیم؟
گرنه عشق خشک و خالی که فسادی درش نیست
بدیه عشق به اینه که همیشگی نیست که تو تا ابد عاشق کسی بمونی
و در نتیجه می‌شی، زن خراب همسایه



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...