۱۳۹۱ آبان ۲۳, سه‌شنبه

همان‌جا که بود



وقتی به ابرهای مستقر در خط افق نگاه می‌کنم، 
حزن غریبی توام با شوقی گم‌شده درونم جوشش می‌کنه
حس یه خاطره، خاطره‌ای که فراموش شده
از جایی که مثل هیچ‌جایی نیست
اینجایی نیست
اگر بود که از یاد نمی‌رفت
و قلبم می‌سوزه و می‌خواد از وسط جناغ سینه‌ام بزنه بیرون
و چون خاطره گم می‌شه
قلبم فسی می‌کنه و برمی‌گرده
همان‌جا که بود
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...