به قدر چیزی که در خونه داشتم سفرهای چیدم و البته خدا را شکر که سه روز اول فروردین آفتابی شد
امسال بهجای پریا شانتال کنار سفرهام نشسته بود
سفرهای که سین نداشت، هر چه توی خونه به دستم رسید گذاشتم روی سفرهی هفت سین
ولی سال تحویل خوبی بود
یعنی نه گمانم هرگز فراموشم شود
سوم فروردین پریسا آمد و در پنجم هم چند تن از بچههای فامیل
البته اونهایی که مجوز ورود همیشگی دارند، گرنه که همه میدونن کسی نمیتونه پابرهنه سر بخوره به لانهی عقاب
پریسا هشتم برگشت تهران چون راهی شیراز بود، پسرها هم یازدهم راهی بازگشت شدند
و من موندم و شانتال و جادهای شلوغ که به هیچ قیمت حاضر به تجربهاش نبودم
رفتیم سراغ باغبانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر