چی میگه این پسر نیک خدا، رضای صادقی ؟
سومین ترانهی آلبوم همین و رضا از ته دل میخونه، عاشقتم
بیاراده میمیکهای صورتم جمع شده بود و ناخودآگاه داشتم سعی میکردم یا زور میزدم بفهمم، چی میگه؟
افتادم بهیاد قدیمهایی که ترانههای عاشقانه بسیار گوش میدادیم و معمولا یکی پس زمینهاش توی ذهنم بود که
مثلا الان این اشعار من و به کی پیوند میده
از وقتی رخت عشق و عاشقی از بر گرفتیم
برای لذت بردن از یک ترانهی عاشقانههم واموندیم
اما
خداوکیلی
جان من
اینها یعنی چی بود که حالا به نظرم مضحک میرسه؟
آی عشقم ، آی بیتو میمیرم و نباشی نیستم و ...... واقعا همین حال هم میشدیم
بال بال هم میزدیم
برای یارو زار هم میزدیم
آره ،خب درست
ولی، یعنی چی؟
عاشقی؟ دمت گرم. حالش رو ببر. میخوای سنجاقش کنی به سینهات؟
میخوای زندانش کنی؟
چی میخوای که باید مدام بهم چسبیده باشی؟
از انرژی هم تغذیه میکردیم؟
خب آره . بر منکرش لعنت
ولی قحطی زده گون
مثل این ندید بدیدهای از گرسنگی کشیده نمیکنیم اگر چیزی هم از راه میرسه، به جای جیره بندی و لذت بیشا بیش
یهو بخوریم تمومش کنیم
بعد به خودمون میگیم در عشق شکست خوردم
دلم پاره شد
امیدهام برباد رفت
کدوم امید؟
به کی امید بسته بودی که، انقدر نمیشناختیش که تونستی عاشقش بشی
با عشق بازی نکنیم، ضیافت همان قاشق اول است
در مرز ناشناختگی
مابقی وابستگی و اعتیاد است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر