۱۳۹۲ فروردین ۲۴, شنبه

مدنیت



بازهم تعطیلی. خدا نگه‌داره تقویم اسلام را که همه روزهاش تعطیله الا قیامت 
با همه این‌ها هنوز عاشق روزهای تعطیلم. روزهایی که شبش دغدغه نداری که فردا باید ..... فلان و اینا
و من چه خوشحالم. با خیال راحت تی‌وی می‌بینم، دیر می‌خوابم و .... در حالی‌که هرگز اداره رو نبودم
هرگز کارت نزدم، الا برای خودم
از همان هنگام که اساتید گرام وامی‌داشتن به استفاده از نور روز
از 8 صبح تا 5 بعد از ظهر
و من‌که ساعت خوردم از همان زمان برای 8 صبح
و شب‌های تعطیلی که با خیال راحت گاه تا ساعت 9 صبح فردا می‌خوابم
چون ذهنم درگیر نیست
درگیر این که همه سر کار و تو توی رختخواب؟
و این همان برنامه ریزی هزاره‌هاست برای اجتماعی شدن ما
رفتن با موج وقایع جمعی
آمدن با تقویم خانگی
دوست داشتن به وقت جوانی و دوست نداشتن به هنگام پیری
نمی‌دونم اگر در جزیره‌ای دور افتاده به‌دنیا آمده بودم که هیچ خبر از اجتماع و مدنیت و ... اینا نداشت
ممکنه الان آدم خوش‌حال تری بودم؟
مثلا : هرگز در سن بچه سالی ازدواج نمی‌کردم
تندی هم بچه دار نمی‌شدم که در اوج جوانی با دو بچه لقب شیرین بیوگی را یرک بکشم تاحالا
چه بسا هرگز ازدواج نمی‌کردم و شاید در سنین میان‌سالی جفتی مناسب احوالم می‌یافتم و الان چنین تنها نبودم
یادم باشه اگر زندگی دیگری بود، در جزیره‌ای به دنیا بیام که قرار نباشه هرگز کشفش کنند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...