۱۳۹۲ اردیبهشت ۸, یکشنبه

روز مادر



فکر کنم امروز روز مادر باشه
به تقویم دیگران کاری ندارم زیرا برای من هر روزی نام خودش را داره و هر روز دلیلی‌ست برای جشن گرفتن
اما این‌که چه‌طور شد روز مادر؟ برمی‌گرده به آغاز امروزم
اول صبحی همین که منتظر بودم کتری جوش بیاد تا چای دم کنم، سرکی به بیرون کشیدم
می‌خواستم ببینم صبح چه‌گونه آغاز شده؟
اولین منظره عبور باغبان‌باشی محله بود که با چرخ مملو از گل می‌رفت و فریاد می‌کشید:
گلیه............ گل
و اولین تصویری که مرا از طبقه‌ی پنجم به چرخ گل کشاند این رز زیبا بود
عطر مادر
مادری که همیشه در خاطراتم عطر رز‌اش جاری‌ست
نمی‌دونم شاید برمی‌گرده به باغچه‌ی پر از گل بچگی که هر گوشه‌اش بوی رز می‌داد و صبحی که با شاخه‌ای گل روانه‌ی مدرسه می‌شدیم
فکر کن تا ابتدایی بودیم نمی‌دونستیم چه‌طور مهر بی‌حساب‌مون رو هدیه‌ی خانم معلم کنیم
از ورود به راهنمایی هر روز آرزو داشتیم ماشینش پنچره بشه و گاهی هم بزاد که ما یک روز فقط یک روز بی او نفس بکشیم
این چیزی شبیه به کل حکایت دنیا است




پنج دقیقه بعد جناب گلی با دو فقره گلدان دم در بود و وعده‌ی فردا صبح که بناشد یک کیسه خاک و کود برام بیراه
باغبان نگاهی به گلدان‌های راه پله می‌کرد و می‌گفت:
فردا برات یاس بیارم؟
پرسیدم: چه یاسی؟
- امین الدوله، رازقی؟ 
گفتم: خودم دارم
نگاهش دوباره بر گلدان‌های پیچک راه پله نشست که تا طبقه‌ی اول سز خوردن و سرک می‌کشند
گفت: ماشا..... چه‌قده گل داری؟  یاسش کو؟
- توی ایوون . 
می‌دونستم از سر فضولی هم که شده دلش می‌خواست بیاد این ور در. که گفتم:
سگ توی خونه هست. نمی‌شه بیای تو
یک قدم به عقب رفت و بی‌خیال فضولی شد راه پله‌ها را گرفت به وعده‌ی فردا و یک گونی خاک گم شد
همین‌که گلدان‌ها را به داخل می‌بردم، مانند این بود که مادر را درآغوش دارم
عطر خوب مادر، عطر جاودانه‌ی رز
خدایا پدر زود رفت، 
این گل رز را برایم سلامت نگه‌دار و چنین بود که امروز شد، روز مادر
  از قدردانی غافل نبودم و بلافاصله گوشی برداشتم و زنگ زدم به دو طبقه پایین تر و  داشتم قصه‌ی خرید گلدان تازه را می‌گفتم، قربون صدقه‌اش شروع شد
همین‌که گفتم رز، می‌دنست آخرش به مادر ختم می‌شه
جدی چه‌ ساده می‌شه والدین را راضی نگه داشت و همیشه قدر بودن‌شان، عطر تنشان را با خود داشت
 و چه بی‌مهری باب شد، در این سرزمین







بو بکش، نفسی عمیق
به این می‌گن شمعدانی عطری یا عطر چایی
این یعنی زندگی
یعنی خاطره‌ی بی‌بی‌جهان
این یعنی کل خاطره‌ی من از زمین
عطر خوش کودکی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...