۱۳۹۲ فروردین ۲۲, پنجشنبه

عشقی مادرانه



بعضی‌ها یک عشق دارند
بعضی، چندین  و برخی هم خروارها عشق دارند
اون‌ها که یک عشق دارند، به‌قدری کم دارند که بضاعت‌شون به بیش از یکی نمی‌رسه
مداوم نگرانند، یکی بیاد و همون یک عشق را ازشون بگیره و این بیم از اون‌ها زندان‌بانی می‌سازه
که صد رحمت به گوانتانامو
این عشق فرسایش و بیچاره کننده‌ست و این آدم در هیچ قلمرویی طعم حقیقی عشق را تجربه نخواهد کرد
چون پیش از رسیدن در هراس از دست دادنه
در نتیجه رفتاری غیرقابل کنترل و مشکوک از او سر هم خواهد زد که خود موجب 
هزاران دردسری می‌شه که 
نه گمانم از این طریق، هیچ‌گاه کوچه‌ی عشق ختم به‌خیر بشه





یا فقط باید به تو توجه کنم و دیگری در مسیر توجهم نباشه
یا از ترس تموم شدن عشق‌م خودت پیش پیش فرار می‌کنی
کاش یک‌بار می‌موندی تا باور کنی من به وسعت همه‌ی موجودات دور و برم عشق دارم
برای هر دوی شما هم دارم، ورای مالکیت 
   برای نباتات جهان  عشق دارم
   برای تک تک پروانه‌ها ،
 ابرهای آسمان هم
 دارم
همه جز صدای آواز قورباغه‌‌ها وقتی در باران جمع شده‌ی ته استخر دور دور می‌کنند
 و یا  شمایل جناب مار 
 باور کن دوست داشتن تو نیازی به دوست نداشتن دیگری نداره
من به قدر همه‌ی انرژی که از بدو پیدایشت تا اکنون بهت دادم
به خودم
 که به تو 
عشق دارم
کافی‌ست خودخواهی‌ام را باور کنی و این که  تو بخشی از مرا با خودت بردی تا تو شدی
من خودم را عاشقانه دوست دارم

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...