۱۳۸۶ آبان ۱۹, شنبه

من منم


من به این لحظه چه هدیه کرده‌ام؟
من در این لحظه برای خاطر خودم، چکار کرده‌ام؟
من در امروز برای تو، برای این هستی با همة امکانات خوشگلش چه کرده‌ام؟
من برای همسایه‌، یا رفیق اداره، یا رهگذر ناشناس چه قدمی برداشته‌ام؟



نگاشون کن
همه یه روز قرار بود خدا باشن. این همون مکر و عهد ابلیس با خداونده. اینهام از نبود امکانات و درک متقابل و اینا یوقتی حرف می‌زدن. کرکره رو دادن پایین و دنیا رو تعطیل کردن که انقدر اذیتشون می‌کنه. 
نازی


اما خوب بلدم بگم:
اصلا این دنیا و اون خداش.
همه فقط نشستن یا حال منو بگیرن. یا از گرفته شدن حالم توسط زندگی سرخوش بشن. 
چون من موجود خیلی مهمی هستم. 
هیچ کس در این لحظه به‌قدر من مهم نیست که فکر منو و دسیسه برای گرفتن حال من را زمین بذاره و به زندگی بپردازه
می‌دونی؟

همین شدت اهمیت باعث شده، تمامی نیروهای کیهانی بی‌وقفه در تلاش ایجاد موانع بر مسیر موفقیت‌های من در حال گردش کائنات هستند
دنیا تمام نیروهای تاریکش را به طرف این پنجره نشونه رفته تا حالم را بگیره
مگر نمی‌دونی من چه موجود مهمی هستم
مهم نیست اگر کاری برای تو نکردم.

یا حتی برای همسایه روبرو. 
اما همه من را می‌شناسند
بسکه من مهم هستم
این منه من همون من شیطانه که باعث شده ما فکر کنیم منی هستیم
وگرنه که از اول ما بودیم






۱ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...