یادش بخیر بچگی. همیشه ما رو در شیشه نگه میداشتند تا پاستوریزه بمونیم
البته نه از نوع ماندگاری بالا. اگر کمی غافل میشدن، در دل تمرین انواع حرف زشت میکردیم که لال از دنیا نریم
به یاد ندارم تا امروز یکی از آن فحشا را به زبان آورده باشم. خب البته ناگفته نماند دیگه الان بخوای از انواع دشنامهای کودکی استفاده کنیم، بهت میخندن و میگن:
بچه ننه
چطور از بچگی به غلط برنامه ریزی شدیم
مثل رویاهای بهشت و کابوس جهنمی که برایمان ساختند
یکی از این واژگان نا مطهر خیابانی" خر یا الاغ " بود در حالیکه بارمان کرده بودند اشرف مخلوقاتیم
وای که اگر یه بچه به اون یکی میگفت« کره خر الاغ» تا گوشها از شرم سرخ میشد و به دو خودم را به خانموالده میرساندم که بهانه ریپرت بگم« وای مامان، این الان حرف بد زد! بهش گفت، خر!» خانموالده هم ابرو در هم گره میکرد که: شما دیگه تکرار نکن
اما مهم این بود من کلام نامقدس را در حضور ایشان بیجرم و گناهی بر زبان آورده بودم
اما
دیشب تا صبح از فکر برتری خر به انسان خوابم نبرده. الان میگم
این موجود به ظاهر بیمصرف کم از داروخانه محل ندارد. چه بسا معجز بیشتری هم داشته باشه که تا امروز کسی روش نشده صداش را در بیاره
قلم اولم (عنبر نسارا= سرگين ماده الاغ) فراموش نشود حتما ماده الاغ سیاه باشد
باور کن
خاصیت میکربزدایی و ضدعفونیکنندگی و ضدحشرگی داره و اغلب خانوادههای سنتی و کولیها هم بنا به خرافات یا جلوگیری از شوری چشم ، دفع چشم زحم
پارسال دوبار رفتم تا اتاق عمل و چون برگشتم خانم والده پا کرد توی یک کفش که: به دلم بد اومد. رفتم پیش یکی از پرفسور های معروف جراح چشم. اضطراب چشمهای خانم والده کار خودش را کرد و دکتر جون ما را بست به عنبر نسارا
باور نمیکنی که چطور این غدد را ذره ذره تخلیه کرد نزدیک به دو میلیون هم به جیبم برگرداند
خانم دوستم که از ارامنه است زخم معدة حاد داشت. دیروز میگفت: کلا خوبش کردم. گفتم چطور؟
گفت با چربی معدة الاغ
وای هنوز یادم میافته گلاب و اینا. در ادامه توضیح داد که، باهاش تخم مرغ نیمرو میکنه. غش و ضعف من را که دید گفت: ناراحتی نداره. کپسولم داره میاندازی بالا خلاص
فکر کن
این الاغه که همه جا نقل محافل دوستانه و خانوادگی است از این اشزف مخلوقات مفید تر از آب دراومد.
به این فکر میکنم با اینهمه خاصیت مگر ممکنه این الاغ بدبخت دچار دیپریشن یا اسکیزوفرنی نشده باشه.
ما که هیچ خیرمون به هستی نمیرسه دایم طلبکاریم که
آخه چرا من؟
من که انقدر آدم خوبیام. ماهم. کسی را اذیت نمیکنم
نه بفرما بکن. چی میمونه از اون همه خدایی که با روح به جسمت وارد شد؟
ما که زدیم گندش رو درآوردیم. همه شدیم متحدین شیطان که اگر گاهی به یاد او میافتیم، یا چیزی میخواهیم
یا خرمون یه جا تو گل گیر کرده
یا خر و باقالی و آقا با هم مونده رو دستمون
یا میخوایم خرش کنیم
خلاصه که باز یه جوری به یک خری بنده
البته نه از نوع ماندگاری بالا. اگر کمی غافل میشدن، در دل تمرین انواع حرف زشت میکردیم که لال از دنیا نریم
به یاد ندارم تا امروز یکی از آن فحشا را به زبان آورده باشم. خب البته ناگفته نماند دیگه الان بخوای از انواع دشنامهای کودکی استفاده کنیم، بهت میخندن و میگن:
بچه ننه
چطور از بچگی به غلط برنامه ریزی شدیم
مثل رویاهای بهشت و کابوس جهنمی که برایمان ساختند
یکی از این واژگان نا مطهر خیابانی" خر یا الاغ " بود در حالیکه بارمان کرده بودند اشرف مخلوقاتیم
وای که اگر یه بچه به اون یکی میگفت« کره خر الاغ» تا گوشها از شرم سرخ میشد و به دو خودم را به خانموالده میرساندم که بهانه ریپرت بگم« وای مامان، این الان حرف بد زد! بهش گفت، خر!» خانموالده هم ابرو در هم گره میکرد که: شما دیگه تکرار نکن
اما مهم این بود من کلام نامقدس را در حضور ایشان بیجرم و گناهی بر زبان آورده بودم
اما
دیشب تا صبح از فکر برتری خر به انسان خوابم نبرده. الان میگم
این موجود به ظاهر بیمصرف کم از داروخانه محل ندارد. چه بسا معجز بیشتری هم داشته باشه که تا امروز کسی روش نشده صداش را در بیاره
قلم اولم (عنبر نسارا= سرگين ماده الاغ) فراموش نشود حتما ماده الاغ سیاه باشد
باور کن
خاصیت میکربزدایی و ضدعفونیکنندگی و ضدحشرگی داره و اغلب خانوادههای سنتی و کولیها هم بنا به خرافات یا جلوگیری از شوری چشم ، دفع چشم زحم
پارسال دوبار رفتم تا اتاق عمل و چون برگشتم خانم والده پا کرد توی یک کفش که: به دلم بد اومد. رفتم پیش یکی از پرفسور های معروف جراح چشم. اضطراب چشمهای خانم والده کار خودش را کرد و دکتر جون ما را بست به عنبر نسارا
باور نمیکنی که چطور این غدد را ذره ذره تخلیه کرد نزدیک به دو میلیون هم به جیبم برگرداند
خانم دوستم که از ارامنه است زخم معدة حاد داشت. دیروز میگفت: کلا خوبش کردم. گفتم چطور؟
گفت با چربی معدة الاغ
وای هنوز یادم میافته گلاب و اینا. در ادامه توضیح داد که، باهاش تخم مرغ نیمرو میکنه. غش و ضعف من را که دید گفت: ناراحتی نداره. کپسولم داره میاندازی بالا خلاص
فکر کن
این الاغه که همه جا نقل محافل دوستانه و خانوادگی است از این اشزف مخلوقات مفید تر از آب دراومد.
به این فکر میکنم با اینهمه خاصیت مگر ممکنه این الاغ بدبخت دچار دیپریشن یا اسکیزوفرنی نشده باشه.
ما که هیچ خیرمون به هستی نمیرسه دایم طلبکاریم که
آخه چرا من؟
من که انقدر آدم خوبیام. ماهم. کسی را اذیت نمیکنم
نه بفرما بکن. چی میمونه از اون همه خدایی که با روح به جسمت وارد شد؟
ما که زدیم گندش رو درآوردیم. همه شدیم متحدین شیطان که اگر گاهی به یاد او میافتیم، یا چیزی میخواهیم
یا خرمون یه جا تو گل گیر کرده
یا خر و باقالی و آقا با هم مونده رو دستمون
یا میخوایم خرش کنیم
خلاصه که باز یه جوری به یک خری بنده
من یکی اینو دیگه نشنیده بودم والا
پاسخحذف